عبارات

نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی در عرصۀ فرهنگ و اندیشه

عبارات

نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی در عرصۀ فرهنگ و اندیشه

«عبارتُنا شَتّى و حُسنُک واحد»

عبارات؛ مجموعه نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی (مدرس فلسفه و کلام، نویسنده، شاعر، منتقد و دین پژوه)، در عرصۀ فرهنگ و اندیشه.

نویسندگان

۳ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۳ ثبت شده است

جنبش زن- زندگی-آزادی به نظر می‌رسد طغیانی بود علیه سنت اسلامی-ایرانی در معنای فراجامعه شناسانه آن و تلاشی بود برای تذکار به عشق جنسی و دین و فقاهتی مردانه که تصویری نرینه از خدا و مادینه از بندگی ساخته بود، به عبارت دیگر شورشی بود در اصل علیه ابژگی تاریخی زن ایرانی و تلاش برای ایفای نقش سوبژگی، اما مع الاسف در عصر حاکمیت غول‌های رسانه‌ای و معادلات و مناسبات هابزی-ماکیاولیستی جهان سلطه مثل خیلی از موضوعات در اصل فرهنگی، سیاسی شد و به مسیری رفت که دقیقا علیه آن برخاسته بود. اینکه سطح مطالبات فروکاسته شد در فشنی که تبدیل به ایدئولوژی شده بود درواقع حکایت از شکست این جنبش دارد. 
رهایی از نفاق و خزیدن ذیل علم کفر افتخارآمیز نشان از آن دارد که ما با نمایشی از سوبژگی زنانه مواجه هستیم که هنوز در نیافته است که تاریخ مذکر ما ریشه در استبداد پنهان مادرانه در نهاد خانواده‌ دارد، نه سیاست. انقیاد مردانه در سیاست پاسخی است به استبداد مادرانه پنهان در نهاد خانواده. التفات نظر از مناسبات حاکم بر خانواده‌ها و استبداد لطیف و پنهان مادرانه به اقتدار سیاسی مردانه مهم‌ترین خطای این جنبش بود. 
این جنبش به جای درغلطیدن در فمنیسم که خود حربه‌ای مردانه برای سوءاستفاده از زنان است، بایستی ابتدا با خودانتقادی و تأمل و پرتوافشانی بر پستوهای پنهان استبداد زنانه راهی به رهایی حقیقی می‌جست، اما بازی نمادها در عصر به قول هایدگر ازدحام تصویر، همه‌ی کنش‌ها را سطحی و بی‌مایه و در جهت اراده به دیده شدن سوق داده است که در ذات خود اراده‌ای است زنانه و موجب بقای ابژگی او. 
این جنبش در عمل شکستی زنانه بود و از حد نمایش رهایی از انقیاد مردانه فراتر نرفت. 

#شکست_زنانه
#انقیاد_مردانه
#فمنیسم
#یوسف_شیخی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۹:۳۷
یوسف شیخی

امروز صبح آخرین جلسه‌ی کلاس هشتم ها در دبیرستان علم و زندگی مشهد بود. یکی از دانش آموزان که پارسال هم شاگردم بود و اهل شیطنت، کتاب نیاورده بود و مدام با بغل دستی و نیمکت‌های جلو و عقب حرف می‌زد و تذکرهای مهربانانه و مؤدبانه نیز کارگر نبود و همین باعث شد چند منفی بگیرد. وقتی رسیدیم به آیه "اُدعونی اَستجب لکم". گفتم ترجمه‌ی کتابتان (بخوانید مرا) صحیح نیست، و توضیح دادم که خداوند از ما می‌خواهد که او را بخواهیم و طلب کنیم، نه اینکه او را بخوانیم و چیز دیگر طلب کنیم و لذا ترجمه‌ی صحیح می‌شود؛ «بخواهید مرا تا پاسخ دهم شما را». داشتم در تفاوت این دو ترجمه صحبت می‌کردم که آن دانش آموز اجازه گرفت و گفت: «آقا این آیه می‌گوید؛ عاشقم باش!»
همه منفی ها را پاک کردم و به ژرفای این عاشقانه‌ی قرآنی و دلبری یا بهتر است بگویم روح بری خداوند اندیشیدم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۰۳ ، ۰۹:۵۲
یوسف شیخی

در دوره‌ی نوجوانی مثل خیلی از هم‌سالان تبریزی ام، همزمان با تحصیل یا تابستان‌ها که از کلاس و درس فراغت می یافتیم به کار در کارگاه قالی‌بافی مشغول می‌شدم. در فرهنگ تبریزی‌ها بیکاری بدترین چیزهاست. تبریزی‌ها مردمانی به شدت سخت کوش و اهل کار هستند و قالی‌بافی شغلی است که بسیاری از مردان و زنان تبریزی در کنار سایر مشاغلی که دارند به طور پاره وقت یا تمام وقت بدان مشغول هستند. از تابلو فرش ها و قالی های کوچک (زرنین) با نقش‌های نسبتا ساده تا قالی‌هایی تمام ابریشمی در ابعاد بزرگ که صادراتی می‌گفتند. هرچند کار کردن برای تبریزی‌ها فی نفسه یک ارزش است و نیازی به انگیزه‌ای مازاد از کار نیست، اما یکی از انگیزه‌های نوجوانی من خرید کتاب‌هایی بود که دوست داشتم بخوانم. وقتی یک بار با مزد قالی‌بافی کتاب «کلیات دیوان شمس تبریزی» با مقدمه‌ی استاد جلال الدین همایی را خریدم که توسط انتشارات صفی علیشاه منتشر شده بود، در آن کتاب بود که خواندم شمس نیز اوایل نزد استادش ابوبکر سله باف تبریزی هم کار می‌کرد و هم مشق عرفان و بعد که تعالیم استادش به پایان رسید و سیر آفاق آغاز نمود و برای یافتن شیخ و استادی برتر بار سفر بست، در هیچ مکانی ده روز بیشتر اقامت نمی‌گزید، لذا به شمس پرنده معروف گردید. بار سفرش کوزه‌ای شکسته بود برای رفع عطش و گلیمی پاره بود برای ساعتی آرمیدن و نانی خشک بود برای اندکی سد جوع. او از طریق کار روزمزد فعلگی و کارگری یا تعلیم قرآن امرار معاش می‌نمود و برخلاف غالب صوفیان عصرش که عرفان و تصوف و نکوهش اشتغال به امور دنیوی را بهانه‌ای برای توجیه بیکارگی و شکمبارگی و راحت طلبی خود ساخته و به کنج عافیت خانقاه خزیده بودند و گاه از مواهب و هدایای اصحاب قدرت نیز بی نصیب نمی‌ماندند، درویشی به معنای حقیقی کلمه در خویش بود و یک لاقبا و قالب‌ها و آداب و اطوار تصوف سلسله‌ای را برنمی‌تافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۸:۲۳
یوسف شیخی