بزرگراه مرگ
سه شنبه, ۲۱ شهریور ۱۴۰۲، ۰۶:۱۵ ق.ظ
اینک
ستون آهن آلات
و جادهای به عرض شرم
که در طولش
گرد هزیمت پاشیدهاند
و ناگه
آغاز جهنم
و باران آتش
از آهن-ابرهایی
که بر فراز
چون برق میجهند
و انسان چه ساده دلانه بر آنان گمان بهشت میبرد
- "آه! ما پیام آوران واپسین انسان
و قیامتی به درازنای حیات
تمامش کنید!
این عذاب دیر سوز را!"
بوزینگان مسخ
بر شاخههای خلیج
رقص پیروزی میکنند
و فیلسوف
با چراغی همچنان در دست
در انتهای جادهی شب
هنوز
چشم انتظار طلوع انسان است
#شیخی
#شعر
#بزرگراه_مرگ
۰۲/۰۶/۲۱