کمدی سیاسی ایران؛ پیوند تئاتر و سیاست از حماسه ۸۸ تا حماسه پرتاب میکروفون
🔸پسا حماسهی ۸۸
عرصهی سیاست به صحنهی تئاتر میماند. کارگردان از استغراق تماشاگر در صحنه لذتی هیستریک میبرد، و فرقی هم نمیکند داستان ما تراژدی باشد یا کمدی یا حماسه. هرچند نام حماسه در این سالها و ایام انتخابات به گوش ما ایرانیان آشناتر است.
از انتخابات پرشور و حماسی سال ۸۸ به این سو بنا به دلایلی شخصی، رغبتی برای پیگیری اخبار و برنامههای نامزدها نداشتم و اصلا انتخابات برایم کان لم یکن بود و دنبال نمیکردم، اما جملهی تاریخی نخستین بیانیهی میر حسین موسوی را هیچگاه نتوانستم فراموش کنم؛ آنجا که نوشت: "تسلیم این صحنه آرایی خطرناک نخواهم شد"، هرچند بعدها حتی برای معترضین آن روزها هم مشخص شد تقلبی در کار نبوده و مشکل آن بود که اصلاح طلبان متبخترانه به صحنه مینگریستند و فقط رأی شهرهای بزرگ و طبقهی متوسط را میدیدند و دچار توهم برتری کیفیت بر کمیت شده بودند، درحالیکه مبنای دموکراسی بر برتری کمی است. لذا مست قدرت شده، از دیدن رأی طبقات محروم و فرودست و روستاها و مناطق کم برخوردار غافل شدند. بنابراین مراد نگارنده از صحنه آرایی برخلاف گویندهاش، همچون تقلب و حتی به مثابه تاکتیک نیست، بلکه اشارتی است به خاستگاه تئاتری سیاست در غرب و پیوند تنگاتنگ آنها.
پس از گذشت ۱۵ سال، در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری چهاردهم که با پایان تراژیک دولت سیزدهم رقم خورد، کنجکاو شدم ببینم نامزدهای مورد تأیید شورای نگهبان چه میگویند و در چه عوالمی سیر میکنند و نتیجه چه خواهد شد و اینکه در این مدت چه بر این رجال کشور گذشته است. پس از دیدن مناظرات و برخی برنامههای نامزدها به این نتیجه رسیدم که در این سالها سطح انتخابات و میزان دانش و تجربه و فهم و درک نامزدها از مسائل ملی و بین المللی، نه تنها رشد نکرده است، بلکه بسیار بسیار تنزل یافته است، اما از حیث صحنه آرایی و پیوند تئاتر و سیاست که در مغرب زمین قدمتی دوهزار و پانصد ساله دارد و باز میگردد به تمدن یونان باستان، هرچند هنوز هم در گامهای نخستین هستیم، اما انصافا رشد چشمگیری داشتهایم!
🔸صف آرایی بیبرنامهها و بابرنامه ها
در این انتخابات ما با لحظات طنز و مفرح بسیاری در مقابل دوربین صداوسیما و فضای مجازی مواجه بودیم که بیشتر ماحصل عملکرد پوششی ها بود.
در یک دستهبندی ساده، نامزدها به دو گروه قابل تقسیم بودند:
۱. آنها که برنامه نداشتند که عبارت بودند از پزشکیان (چپ سنتی) و پورمحمدی (راست سنتی).
۲. آنها که برنامه داشتند، شامل قالیباف (راست میانه)، جلیلی (راست رادیکال)، زاکانی و قاضیزاده (پوششی رادیکال).
دسته اول را نمیتوان سرزنش نمود، چرا که به دلیل سابقهی رد صلاحیت اساسا تصور نمیکردند بتوانند از صافی شورای نگهبان عبور کنند و نامزد شوند و از طرفی با انتخاباتی نابهنگام مواجه بودیم.
دسته دوم که به قول پورمحمدی سالهاست برای این پست زنبیل گذاشته بودند و تجربهی حداقل یکبار و حداکثر چهار بار نامزدی را داشتند، این بار با انبانی پر از برنامه (بخوانید وعده) آمده بودند. البته فهم ایشان از برنامه، فقط ردیف کردن کلی ادعا و شعارهای پوپولیستی و عوام فریبانه و توخالی بود، از جمله؛ «پرداخت ۶گرم طلا به هر نفر در سال»، «پرداخت وام ازدواج یک میلیاردی»، «بنزین ۱۵۰۰تومانی»، «حل مشکل مسکن و خودرو»، «برقراری نظام تامین اجتماعی و عادلانهتر کردن توزیع ثروت در ۲سال اول»، «پر کردن یخچال بازنشستهها»، «زمین رایگان برای خانوارهای فاقد مسکن»، «سه سال خانه رایگان برای زوجهای جوان»، «ساخت 5 پتروپالایشگاه مثل ستاره خلیج فارس» و...
جلیلی هم که ایدئولوگ رادیکال دسته دوم به شمار میرفت و سعی میکرد در کنار وعدههای مصداقی از مدینه فاصلهاش بگوید، چنان ضعف بیان داشت و مدام زبانش نیز خشک میشد و صدایش نیز میگرفت، با اینکه به زبان فارسی تکلم میکرد، من هر چه تلاش کردم سر از حرف هایش در نیاوردم و اگر پورمحمدی اندکی به او نمیتاخت و صدایش را بلند نمیکرد تا آخر هیچ از افکارش سر در نمیآوردیم. طوری شده بود که صحبتهایش به مثابه آنتراکت غیررسمی مناظرات شده بود.
🔸اُمیّت ترکانه پزشکیان
آقای پزشکیان ابتدا طوری ظاهر شد که انگار برای آزمون دبیری دینی و قرآن شرکت کرده بود. اینقدر که این جراح قلب آیه و روایت از حفظ خواند، کل آن پنج نفر از جمله آخوند جمع یک آیه و روایت را آن هم از روی کاغذ بی غلط و بی تپق نخواندند.
پنج دکتر داشتیم و یک آیت الله، با اینحال هیچکدام در سخنانشان به کتاب یا فیلمی ارجاع ندادند جز پزشکیان که گاه و بیگاه به نهجالبلاغه و قرآن ارجاع میداد و بعضا نیز اشعاری را از شاعران کهن میخواند و نشان داد علیرغم مشکلش در تکلم سلیس به فارسی، به چهار زبان ترکی، کردی، انگلیسی و عربی مسلط است.
آقای پزشکیان به عنوان فردی با عالیترین درجهی دانشگاهی، همچنان امیت ترکانه خود را حفظ کرده است، لذا مخاطب هرچند مخالفش باشد، اما باورش میکند، چرا که با فردی رو به روست که مسئولیتهای سیاسی و علمی باعث نگشته تا در فرهنگ مرکز غرق شود و اصالت خود را گم نکرده است. سخت کوشی، شجاعت، صراحت لهجه که میراث زیست و فرهنگ ترکانه است، پزشکیان را از دیگر همقطاران اطو کشیده، تکنوکرات و عصا قورت داده، با ادا و اطوارهای حال به هم زن روشنفکرانه در جناح اصلاح طلب مجزا میسازد، طوری که شجاعت شنیدن از نسل زد را هم دارد.
🔸از طوفان ظریف تا مظلوم نمایی
انصافا باید به ستاد آقای پزشکیان بابت همکاری با محمد جواد ظریف تبریک گفت که با آن ۸ دقیقهی طوفانی اش، و حضورش در کارزار تبلیغاتی اصلاح طلبان و برگزاری همایشهای انتخاباتی، نشان داد علاوه بر تخصص در حوزهی روابط بین الملل، دستی در هنر بازیگری و استندآپ کمدی هم دارد. این شیوه از مایه گذاشتن ظریف برای پزشکیان نشان داد، او نه تنها برخلاف محافظه کاران مدعی دینداری، با آیات قرآن و و علم تفسیر آشناست، بیگانه با صنایع مستظرفه (هنرهای زیبا) هم نیست و الحق که چقدر ظریفانه برای پزشکیان تبلیغ میکند!
در میان آثار سینمایی، فیلم زِد ساختهٔ کوستا گاوراس، محصول ۱۹۶۹، بیارتباط با حال و هوای این روزهای گفتمان ستاد پزشکیان نیست. این فیلم داستان یک نامزد ریاستجمهوری را روایت میکند که حزب حاکم در صدد حذف او و همقطارانش از ریل رقابتهاست. احتمالا این فیلم و فرهنگ مظلوم دوست ایرانیان، در تعیین استراتژی ستاد ایشان تأثیرگذار بوده است که از مظلومیت یک در برابر پنج گفتند که البته بعدها با فعال شدن نامزد راست سنتی علیه راست رادیکال، در پایان مناظرات تقلیل پیدا کرد به یک در برابر چهار و با انصراف نامزدهای پوششی، اینک تبدیل شده است به یک در برابر دو.
🔸حماسهی پرتاب میکروفون
یکی از بزنگاههای پیوند تئاتر و سیاست در انتخابات اخیر و عنایت کمپین پزشکیان به این ظرف تئاتری سیاست، در برنامه گفت و گو با کارشناسان فرهنگی رقم خورد. هرچند آن کارشناس محترم حق نداشت در برنامهای با موضوع فرهنگی، بحثی شخصی را پیش بکشد و بعد به طرف مقابل اجازهی دفاع داده نشود، اما کمپین پزشکیان با هوشمندی، عمل بیادبانه و فی نفسه محکومِ پرتاب میکروفون در برنامهای با موضوع مسائل فرهنگی، آن هم از سوی یک جامعه شناس شناخته شده را تبدیل به حماسهای علیه ظلم کردند و از این رهگذر، توانستند با فرار به جلو و مصادره به مطلوب، جانبداری صداوسیما به سود نامزد راست رادیکال (جلیلی) را که از قضا برادرش قائم مقام رئیس صداوسیماست، آگراندیسمان کنند و باز این جملهی طلایی پزشکیان که گفت "بگذارید حرفش را بزند".
🔸ضدحمله پنجگانه پزشکیان
پزشکیان علیرغم حضور نسبتا ضعیفش در مناظرات، پنج ضدحمله مهم هوشمندانه نیز در طول مناظرات انجام داد که صحنه آرایی تقابلی اصولگرایان را تا حد زیادی به هم زد؛ این اقدامات پنجگانه عبارتاند از:
اولین اقدام اینکه وعدههای پوپولیستی و دروغین نداد و از این رهگذر نشان داد که سیاستمداری عملگرا و واقعبین است و حاضر نیست برای پیروزی به اسم برنامه، به مردم وعدههای توخالی و پوچ بدهد،
دوم اینکه با سؤالی مستقیم از زاکانی مبنی بر ماندن در رقابت ها او را وادار به واکنشی احساسی و اشتباهی تاکتیکی کرد تا جملهای طلایی به نفع اردوگاه حریف صادر کند: "من میمانم و رئیسجمهور میشوم و نمیگذارم شما رئیسجمهور شوی". با این کار پزشکیان توانست اردوگاه محافظهکاران را با دو بحران اخلاقی و سیاسی مواجهه کند؛ اول گرفتن اقرار و تعهد به پوششی نبودن و ماندن در رقابتها که همه نسبت به دروغین بودن آن آگاه بودیم و دوم مظلوم نمایی و گرفتن اقرار و تأیید ضمنی مبنی بر ارادهی جناح حاکم برای مداخله در انتخابات به نفع نامزد رادیکال. او با این اقدامش هزینهی اخلاقی انصراف و هزینهی سیاسی مداخله در انتخابات را برای حریف بالا برد.
سومین اقدام هوشمندانه پزشکیان، بازی خوانی اصولگرایان برای کشاندن او به دام دفاع از دولت روحانی و فروکاستن او به نامزدی پوششی برای دولت سوم روحانی بود. او جز موارد نادری مثل نقل قولی از جهرمی مبنی بر موافقت قالیباف و جلیلی با سیاست فیلترینگ، سعی کرد ضمن پذیرش مسئولیت دولتها در قبال وضعیت کنونی، به جای دفاع از دولتی خاص، چهرهای مردمی، وحدت بخش، اخلاقی و فراجناحی از خود به نمایش بگذارد.
چهارمین اقدام مهم پزشکیان خلع سلاح گفتمانی اصولگرایان بود. او با استفاده از ادبیاتی دینی و ارجاع مدام به قرآن و نهجالبلاغه، گفتمان عدالت را که جریان انقلاب و اصولگرایان را با آن میشناختیم، از آن خود کرد و با عنایت ویژه به مسائل اقوام و مذاهب، از بیعدالتی موجود و گسل مرکز و پیرامون نیز نهایت استفاده را برد. البته کارنامهی ضعیف دولت سیزدهم به عنوان مدافع وضع موجود که نقطهی قوت گفتمان اصولگرایی (دفاع از محرومان و مبارزه با فساد) را با بحران بیاعتباری و ناکارآمدی مواجه ساخته بود، نیز به کمک پزشکیان آمد.
پنجمین اقدام مهم پزشکیان، دست گذاشتن بر گسلهای ایدئولوژیک با عنوان دفاع از دو اصل حق و عدالت از طریق اصلاح طلبی شایسته سالارانه و به چالش کشیدن دوگانه سازی های کاذبی چون بیحجاب و باحجاب، انقلابی و غیرانقلابی، و خودی و غیرخودی، ایرانی و غربی بود که نقطهی ضعف و پاشنهی آشیل محافظهکاران محسوب میشود. این جملهی زیرکانه که "من کارشناس نیستم"، و این جمله سقراطی پزشکیان که "من میفهمم که نمیفهمم، اما اینها هم نمیفهمند ولی مدعی هستند که میفهمند" هم سیاست تخصص گرایی و بهادادن به نظر کارشناسان را نوید میداد و هم اشارتی بود ضمنی به ارجحیت مدیریت علمی به جای مدیریت انقلابی و ایدئولوژیک. لذا این ارجاع مدام به فلسفهی سقراط، بی آنکه نامی برده شود، برای مدیران نالایق و بیسواد و پرمدعایی که بدون هیچ تخصصی تکیه بر اریکه ها و مناصب مهم و کلیدی زدهاند، هراسناک ترین شعارهاست، به شرطی که امیدوار باشیم در عمل الیگارش ها و اصلاح طلبان حزبی و قبیله گرا که در ستاد پزشکیان نیز حضور جدی دارند، جانشین آنها نشوند.
🔸تکرار کمیک تاریخ
به نظر میرسد شکست اتحاد اپوزوسیون خارج نشین و براندازان که در جریان مهسا تمام قد فعال شدند، و به ظهور رسیدن واقعیت قدرت طلبی و دشمنی آنها با ایران و بیاعتبار شدن شان در دفاع از حکومت شوونیستی و نژادپرست اسرائیل در قبل و بعد از جنگ غزه، آشکارگی ماهیت هابزی- ماکیاولیستی جهان سلطه، زمینهای را برای ناامیدی از قدرتهای شرق و غرب و ترمیم شکاف های اجتماعی و بازتعریف مسائل ملی و خودآگاهی اجتماعی در داخل ایران و تعامل واقعبینانه و از موضع منافع ملی با جهان فراهم آورده است.
در هر حال این انتخابات زودهنگام که در نتیجهی پایان تراژیک دولت سیزدهم پیش آمد، امیدوارم با انتخاب پزشکیان، برای ایران به کمدی (پایان خوش) منجر شود.
البته نبایست از این حکمت وودی آلن در فیلم فلسفی <جنایت و جُنحه> غافل شد که تفاوت تراژدی و کمدی در عامل زمان است. به عبارتی دیگر کمدی؛ یعنی تراژدی+ زمان. هر موقعیت تراژیکی وقتی تکرار میشود، شکل کمدی به خود میگیرد و ما از این تکرارها در تاریخ مان بسیار داشتهایم؛ تاریخ معاصر ما نیز تاریخ تکرار تراژدی هاست. وقتی کمی فاصله بگیریم، حتی نمایش جدی غمها و دردهایمان در صحنهی سیاست به یکباره رنگ باخته و چهرهی کمیک خود را برای ما آشکار میسازند.
#کمدی_سیاسی
#تئاتر_و_سیاست
#تحلیل
#ریاست_جمهوری
#انتخابات_۱۴۰۳