هرگز ندیدمت اما
آرزوی دیدنت را هزاران باره گریستم
بدان حد که غرقه شدم
در سیل اشکهایم
بیحد
هرگز ندیدمت اما
آرزوی دیدنت را هزاران باره گریستم
بدان حد که غرقه شدم
در سیل اشکهایم
بیحد
مدرسه و فلسفه مَدرَسی (Scholasticism) مدرن بر محور تعلیم و تربیت اجباری بنا شده است، و متأسفانه غالب تفاسیر قرآن برآمده از این تمدن و فرهنگ مدرسی است که آزادی و اختیار آدمی و تفاوتهای فرهنگی و قومی را در نظر نمیگیرد.
بر اساس نص آیه ۳۳ سوره فرقان "وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا" قرآن بیان حق و بهترین تفسیر است، لذا نیازمند تفسیر نیست، باز بر اساس آیه ۷ سوره آل عمران، قرآن آیات خود را به دو دسته محکم و متشابه تقسیم نموده است:
«هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاّ أُولُوا اْلأَلْبابِ».
محکمات برای عموم قابل فهم هستند اما متشابهات نیازمند تأویل هستند نه تفسیر و تأویل آنها را فقط صاحبان خرد و عالمان راسخ میدانند.
🔰🔰توضیح: ویدئویی درشبکه های اجتماعی دیدم که کشیش روسی به تانکهای اعزامی برای جنگ اوکراین آب مقدس میپاشد.
راهبی ردا بر دوش
ارابه های مرگ
و آبی در بدرقه
بر سینهی سرد خاک
رهگذر گفت:
- 《زمین سیراب نخواهد شد!
زمین هرگز سیراب نخواهد شد!
زمین به خون عادت شده است!》
نگاهِ راهب
در ردّ چرخ ارابه ها آماسید
ته خندی زد و لب ور کشید:
- 《بیچاره نمی داند
آب سال هاست دیگر
مقدس نیست
خونابه است》
شاعر!
دروغ میگویند مردهای
یک نشان زنده بودنت
همین ترکهای سنگ گورت
عجبا! اعجاز موسایی است این یا دم مسیحایی؟
یا که سنگ هم شعرشناس شده است
از مصاحبت تو؟!
مواجهه تردیدآمیز با هستی که مبتنی بر پرسشی تأسیسی باشد نهایتا و ناخواسته ممکن است «شک فلسفی» را درپی داشته باشد. این شک از ساحت باور شروع می شود و اگر پاسخی قانع کننده نیابد در قلمرو باور محدود نمی ماند و به مرزهای احساس و عاطفه و حتی اراده و خواست آدمی تسری می یابد، چنانکه اقیانوس آرام روح را طوفانی سهمگین و پیش رونده و خانمان برانداز به سرعت در می نوردد. آنهایی که تجربه واقعی شک فلسفی دارند احتمالا توصیف مرا بسیار محتاطانه ارزیابی خواهند کرد.
در تاریخ فلسفه، رنه دکارت را می شناسیم که این نوع شک را در حوزه باورها به مثابه روشی جهت یقینی نمودن باورهای الاهیاتی با عنوان «شک دستوری» توصیه مینماید. اما کتابی که دکارت با این نیت مؤمنانه نگاشته بود- تأملات در فلسفه اولی- در عمل به موجی از شک گرایی و سست شدن بنیان های ایمان مسیحی در اروپا انجامید.
شاید برای مخاطبین کنجکاو جالب باشد دانستن اینکه رنه دکارت که بود و چه می خواست؟
در مواجهه با پدیده های عالم وجود، آدمی دچار یکی از این دو حالت می شود: حیرت یا تردید. ابراز تردید مستلزم پرسش است و اساسا پرسش، سرآغاز فرایند اندیشیدن، اما اندیشیدن تنها به پرسش محدود نمی شود چنانکه برخی در برخورد با پدیده های اطراف خصوصا مظاهر طبیعت دچار حالت شگفتی یا حیرت می شوند. حیرت مبتنی بر کشف حقیقت یا حقایقی است در باب عالم هستی و حاصل تأثرات روحی و احساسات و عواطف شخصی.
مدرنیته محصول مکتب مدرنیزم است و تقابل سنت گرایی با مدرنیته نیست بلکه تقابل با مکتب فکری مدرنیزم است، هر چند این تقابل نیز امری ظاهری است و در اصل مدرنیته باطن سنت و به عبارتی دیگر سنت بی روتوش و نقاب است. سنت اساسا مسخ روح سیال مذهب است در آئین هایی دهری- تاریخی، مفهوم سنت وقتی برجسته شد که دنیای مدرن پدیدار گشت.