قرآن و مدرسه: آیا قرآن نیازمند تفسیر است؟ (تأملی در اسکولاستیک اسلامی)
مدرسه و فلسفه مَدرَسی (Scholasticism) مدرن بر محور تعلیم و تربیت اجباری بنا شده است، و متأسفانه غالب تفاسیر قرآن برآمده از این تمدن و فرهنگ مدرسی است که آزادی و اختیار آدمی و تفاوتهای فرهنگی و قومی را در نظر نمیگیرد.
بر اساس نص آیه ۳۳ سوره فرقان "وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا" قرآن بیان حق و بهترین تفسیر است، لذا نیازمند تفسیر نیست، باز بر اساس آیه ۷ سوره آل عمران، قرآن آیات خود را به دو دسته محکم و متشابه تقسیم نموده است:
«هُوَ الَّذی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْویلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاّ أُولُوا اْلأَلْبابِ».
محکمات برای عموم قابل فهم هستند اما متشابهات نیازمند تأویل هستند نه تفسیر و تأویل آنها را فقط صاحبان خرد و عالمان راسخ میدانند.
قرآن دو بار پیامبر اسلام را با صفت امی (مدرسه نرفته) توصیف نموده است. همچنین آسانسازى فهم معارف و مطالب متعالى قرآن براى بشر، موهبتى از جانب خداوند دانسته شده است:
۱. «فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا؛ (مریم/۹۷) ما قرآن را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزکاران را به وسیله آن بشارت دهی و دشمنان سرسخت را انذار کنی»
۲. «فَإِنَّما یَسَّرْناهُ بِلِسانِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ؛ (دخان/۵۸) ما آن (قرآن) را بر زبان تو آسان ساختیم تا متذکر شوند».
۳. «وَ لَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مدّکر (قمر/۱۷، ۲۲، ۳۲، ۴۰) ما قرآن را برای تذکر آسان ساختیم آیا کسی هست که متذکر شود؟».
متأسفانه بسیاری از تفاسیر به جای آسانسازى سعی کردهاند، مطالب قرآن را سختتر نموده، و از سادگی و امیّت خارج ساخته، با انواع مطالب علمی و فلسفی و ادبی و فنی که بر متن قرآن حقنه میکنند، آن را پیچیده جلوه داده و پیوسته بر پیچیدگی آن افزودهاند.
مفسّران عموما با اتخاذ این روش پیچیده گویی مردم را از قرآن و دین رمانده اند و بیشتر به رونق دکان خود افزودهاند و به علائق فنی خود دعوت کردهاند تا دین و قرآن، حال یا به نام فقه و شرعیات و احکام پیچیده و فنون شرعی یا به عنوان فنون علمی و فلسفی. با عمومیت یافتن این روش مدرسی و فن سالار، دایره نص محدود و محدودتر شده، چنانکه حتی برخی برای فهم نص نیز قائل به مکانیزم شدهاند.
مخاطب هوشمند در مقابل این روش خواهد گفت اگر قرآن مؤید فرهنگ فن سالار غربی است یا عربیّت در آن موضوعیت دارد نه طریقیت، این چه کاری است که خود را تا این حد به زحمت بیاندازند تا سر از اسرار و پیچیدگیهای این متن درآورند، بلکه خود مستقیما سراغ تمدن مدرن غرب میروند، یا اگر غیرعرب هستند به این نتیجه میرسند که قرآن متنی است مختص به فرهنگ عربی.
پیام عمومی قرآن خیلی ساده است، دعوت به تفکر قلبی و فطرت و سادگی و انسانیت و محبت و عشق، چیزی که در دنیای مدرن و تمدن تکنولوژیک و علم زده و فن سالار آن از یاد برده ایم.
برخی به نام تفسیر یا تقدیس این ویژگی نوآورانه و پیشروی قرآن در قبال تمدن های تکنولوژیک و مادی را دقیقا معکوس معرفی میکنند.
قرآن دلیل آمدنش به زبان عربی را این دانسته که مخاطب زمان پیامبر و لسان قومش عربی بوده است و اگر قرآن به زبانی غیر از عربی بود عربها بهانه میکردند که آن را نمیفهمند و هدف قرآن هم فهم مردم بوده است. به این آیات توجه کنید:
۱. "إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْءَانًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ" (یوسف/۲)
۲. "وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ" (ابراهیم/۴)
۳. "وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ" (فصلت/۴۴).
اما امروزه میان مسلمانان، زبان عربی مقدس شده، چنانچه انگار زبان خدا عربی است، درحالیکه عربی، زبان مخاطب قرآن بوده، نه زبان خدا، لذا به هیج عنوان مقدس نیست.
اسکولاستیک اسلامی (Islamic Scholastic) از تقدس زبان عربی تغدیه میکند همچون اسکولاستیک مسیحی که زبان لاتین را مقدس میپنداشت.
زبان اسکولاستیک متأسفانه به مهمترین مانع در چابکسازی الاهیات دین تبدیل گشته است.
به نظر میرسد مناسبترین زبان برای ارتباط با خدا زبانی است غیراسکولاستیک که کاملا برای فرد مفهوم باشد و احساسات و عواطفش را به راحتی بیان کند، لذا زبان مادری هر کسی همان زبانی است که با آن میتوان شخصی ترین درونیات را به آسانی بیان نمود.
عالمان نواندیش و روشن رای با نگاهی درزمانی، بدون تعصب روی مفاهیم همزمانی قرآن، مفاهیم برزمانی کلام خدا را مثل پیامبر به لسان و زبان قوم خود تأویل و تبیین میکنند.
به قول مولانا "ما ز قرآن مغز را برداشتیم/پوست را بهر خران بگذاشتیم". برخی به جای مغز قرآن، آنقدر به پوسته آن مشغول شدهاند که گویی اصلا مغزی در کار نبوده است.
شاید بتوان گفت متفکری مثل ایوان ایلیچ که نظریه "مدرسه زدایی از جامعه" را مطرح کرد اگر با این دید وارد مطالعات قرآنی میشد بهتر از علمای عرب زده یا غرب زده اسلامی میتوانست با روش قرآن ارتباط برقرار کند.
#شیخی
#اسکولاستیک_اسلامی
#قرآن
#عربیت
#تفسیر
#تأویل
#مدرسه
#تعلیم_و_تربیت_اجباری
#ایوان_ایلیچ