بر آستانِ دل یا سیاحتِ حقیقت
شنبه, ۲۷ مرداد ۱۴۰۳، ۰۲:۳۲ ب.ظ
به راهِ بادیه رفتم، به جستوجوی حقیقت
به آرزوی رسیدن به چشمههای بصیرت
دریچههای رهایی از انحصارِ جَهالت
تِکانههای تَفکُّر، به سازههای تَحَجُّر
در این شکنجهی جَهلم، به هر تَقَدُّس و قُدسی
به کوچههای تَفَلسُف، به جادههای طریقت
به هر کتابِ مُقدَّس، به هَر اُتاقَکِ ممنوع
به هر شریعت و زُهدی، هر ادِّعای صداقت
به هر کجا که تو باشی، سَرَک کشیدم و رفتم
در آسِمانِ دیانت، وَ سرزمینِ سیاست
به ریشههای تَغَزُّل، به خَلسه های حَماسی
هنر، حقیقتِ زیبا، وَ مُحاکاتِ حقیقت
به قیل و قالِ مدارس، به سؤالاتِ مبادا
به افسانه، به افسون، به اشارات و به حکمت
از این جهیدم و رَستم، به آن رسیدم و جَستم
ولی نَدیدمت آخِر، در انتهای سیاحت
نشانِ خانهات اما، نه راهِ بادیه رفتن
بَر آستانِ دِلم شد، در امتدادِ محبّت
#شعر
#بر_آستان_دل
#سیاحت_حقیقت
#یوسف_شیخی
۰۳/۰۵/۲۷