از رنجها و لذتهای زیستِ جستوجوگرانه
🔸مطالعهی یادداشت اخیر دکتر محدثی عزیز رنج و لذتی توأمان را برای راقم این سطور در پی داشت. لذت از روایت شیفتگی و شیدایی و شیرینی جستجوگری و رنج از مصائب زیست جستوجوگرانه در روزگار دوزخی ما. زندگی پژوهشگرانه حالتی است مربوط به اوضاع و احوال مرزی (boundary situation). زندگی عادی ظرفی نیست که گنجایش شور جستوجوگری را داشته باشد. میتوان به تأسی از مرحوم رضا براهنی این حالت بهخصوصی را <جنون نوشتن> و به تبعیت از زیگموند فروید حالت پارانوئیدی (paranoid) نامید که البته غیر از اختلال شخصیت پارانوئیدی است و دربارهی بیشتر متفکران و روشنفکران و هنرمندان و نویسندگان بزرگ تاریخ این حالات گزارش شده است مثل داستایوفسکی، ادگار آلن پو، ون گوگ و....
🔸تمایل به تابوشکنی، آوانگاردیسم و پیشرو بودن، به چالش کشیدن اقتدارها و تردید در باورهای مقدس شده و نظامهای متصلب فکری، زیستن در دامنهی خطر از ویژگیهای روحیهی پژوهشگرانه است. میتوان همچون یاسپرس آن را زندگی بندبازانه یا به قول نیچه خانه ساختن بر دهانهی آتشفشان نیز نامید. این خطر کردنها در مسیر تقریر حقیقت گاه با آرمان دیگر جستوجوگر؛ یعنی تقلیل مرارت نمیسازد و اینجاست که به قول استاد ملکیان وجه تراژیک زندگی روشنفکری رخ مینماید.
🔸وجه تراژیک دیگر زیست جستوجوگرانه اینکه عرصهی پژوهشگری در این ملک چندان اجر و قربی ندارد و شاید یکی از علتهای مشکلات و مسائل ناخوشایندی که در حال حاضر جامعهی افسون زدهی و دوزخی ما گریبانگیر آنهاست همین عدم توجه به نظرات پژوهشگران و محققین دانشگاهی و حوزوی است که میکوشند بیرون از منازعات بیحاصل و هیاهوهای رسانهای استقلال فکری و اصول حرفهای خود را حفظ کنند.
🔸پژوهش کاری دشوار و دیریاب است و سیری بطئی و کند دارد، اما نتایج آن به شرط تداوم و به ژرفا و عمق موضوع رفتن، قابل بهره برداری برای متخصصین آن رشته خواهد بود، لذا عجله برای یک پژوهش همچون سم کشنده است.
🔸شیرینی پژوهش وقتی است که در روند کار به مطلب یا ایدهی تازهای دست مییابی و شیرینی آخر اینکه حاصل پژوهش جایی منتشر شود و در معرض قضاوت اهل نظر و ارباب معرفت و فضیلت و فرهنگ قرار گیرد.
🔸پژوهش در این ملک چندان آوردهی مالی ندارد، لذا معمولا شغل دوم یا سوم افراد است و همین واقعیت نیز رنجآور است، چرا که لازمهی رسیدن به عمق پژوهش متمرکز شدن همه هوش و حواس آدمی بر روی موضوع تحقیق است و ناراحت کننده ترین مسئله در پژوهش این است که در میانهی کار مجبور باشی نوشتن و مطالعه را رها کنی و به امور نامربوط روزمره یا شغلی بپردازی. شخصا بسیاری از پژوهشها را با شب بیداری و گذشتن از خواب و استراحت به ثمر رساندهام. اگر عشق به دانایی و معرفت و حقیقت نباشد هیچ پژوهشی به ثمر نخواهد رسید.
🔸پژوهشگری؛ یعنی عمیق شدن و خواندن و خواندن و خواندن در موضوعی و سپس نوشتن و نوشتن و نوشتن تا شاید در این میانه اتفاقی نو بیافتد و ایدهای تازه از راه رسد.
🔸حرف پژوهشگر یکی نیست، ممکن است نظرات و دیدگاهش طی سالیان تغییراتی عمده پیدا کند، چرا که با هیچ دیدگاه و اندیشهای جز حقیقت عقد اخوت نبسته است و از این باب وی را با متعصبین عنود و یک دنده در بزنگاه خانه تکانی سروکار خواهد افتاد. یک پژوهشگر همواره آمادهی خانه تکانی اساسی و حتی اسباب کشی از خانهی اندیشهی قدیم به خانهی اندیشهی جدید است و با کهنه پرستی و تعصب کور میانهای ندارد و شعار او این است:
هین سخن تازه بگو تا دو جهان تازه شود
وا رهد از حد جهان بی حد و اندازه شود
سلام علیکم
از جنابعالی دعوت می مکنم مقالات و نظرات خود را در شبکه اجتماعی ویترین نیز منتشر فرمایید
و من الله توفیق