عبارات

نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی در عرصۀ فرهنگ و اندیشه

عبارات

نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی در عرصۀ فرهنگ و اندیشه

«عبارتُنا شَتّى و حُسنُک واحد»

عبارات؛ مجموعه نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی (مدرس فلسفه و کلام، نویسنده، شاعر، منتقد و دین پژوه)، در عرصۀ فرهنگ و اندیشه.

نویسندگان

🔸برکت (۱۳۹۵)، بیروط (۱۴۰۱)، سیاگالش (۱۴۰۰)، سه گانۀ داستانی ابراهیم اکبری دیزگاه، درباره وحدت گرایی دینی است که راقم این سطور آن را «تریلوژی مونیسم» یا «سه گانۀ وحدت گرایی دینی» می‌نامد. سیاگالش هرچند به دلایلی پیش از بیروط انتشار یافت، اما نگارش آن پس از پایان نگارش بیروط بوده است و لذا می‌توان سیاگالش را آخرین موقف از تریلوژی مونیستی اکبری دیزگاه دانست. هر یک از این کتاب‌ها به قطعه‌ای از سبک تابلوهای سه لتی (سه بخشی) فرانسیس بیکن (۱۹۰۹-۱۹۹۲) نقاش اکسپرسیونیست ایرلندی می‌ماند. در یکی از مشهورترین نقاشی‌های بیکن با نام <سه مطالعه بر پیکره‌های پای صلیب> (۱۹۴۴) با پیکرهایی نیمه‌انسان و نیمه‌حیوان مواجه می‌شویم که به عنوان نمادی از اروپای پس از جنگ جهانی دوم، در وضعیتی شبیه به اسارت و شکنجه، تنها و مسخ شده به نظر می‌آیند. اکبری دیزگاه نیز پیکرۀ جهان اسلام را در برکت و بیروط چنین می‌بیند و توصیف می‌کند، اما در سیاگالش از نگاه صرفا توصیفی بیکن فراتر رفته و راه رهایی را نیز ترسیم می‌کند. البته در برکت و به خصوص بیروط نیز اشاراتی مستقیم و غیرمستقیم به امام موسی صدر به عنوان بخشی از راه حل شده است، اما شیخ یونس برکت در گذر زیباشناختی و یحیی ربانی در گذر فلسفی خود، گمگشته تر از آن هستند که توصیه‌ای برای ما داشته باشند، هر چند هر دو در پایان سوررئال برکت و بیروط، با نوعی تجربۀ دینی مواجه می‌شوند که در سیاگالش نیز البته وجود دارد و بدین وسیله تا حدودی از تضادهای هنری و فلسفی رها می‌شوند. شیخ یوسف نیز اعتراف می‌کند، «گم شدن همیشه زجرآورتر و سهمگین‌تر است از مرگ» (ص ۱۸۵)، اما حتی گم شدن شیخ یوسف رستمی نیز با شیخ یونس و یحیی متفاوت است و از جنس شک و تعلیق نیست، بلکه از جنس حیرتی است که آدمی در فضای گرگ و میش جنگل مه آلود و پر شاخ و برگ اشعار حافظ و سحر سخن و جهان پررمز و راز او تجربه می‌کند.

 

🔸توصیۀ نویسندۀ سیاگالش برای راه رهایی یا فروکاستن از مصائب فرهنگ دینی، همچون جهل مقدّس، خرافات، فرقه‌گرایی، اختلافات قومی و مذهبی، خشونت و افراطی‌گری، بازگشت به اندیشه‌های امام موسی صدر و نیز عرفان اسلامی است. توجه به ظرفیت نهفته در عرفان اسلامی برای اندیشۀ تقریب و وحدت گرایی دینی، وجه مایز سیاگالش با برکت و بیروط است. عرفان اسلامی علاوه بر وحدت وجود نهفته در مذاهب عرفانی شرقی از دیدار جمال پروردگار در تجلیات او نیز سخن گفته است که البته، غیر از گزارش مبتذل، عامیانه و انحرافی متداول از این واقعه عظیم در جریان‌های سلفی جهان اسلام تحت عنوان تجسد و حلول است. 

🔸شیخ یوسف رستمی سیاگالش، نسخۀ تکامل یافته‌ای از شخصیت شیخ یونس رمان برکت و یحیی ربانی بیروط است که پس از روایت دیالکتیک هنری شیخ یونس و گسست او از شهر شریعت (قم) در شکل طنزی خردمندانه و فرارش به طبیعت روستای میان‌رود، و نیز روایت تعلیق ایمانی و دیالکتیک فلسفی یحیی و گسست او از ایران و شریعت شهر، نویسنده به سراغ روایت قصۀ او می‌رود. شیخ یوسف که در فرار از شریعت شهر، در موقف حیرت به سر می‌برد و بر دیالکتیک های هنری و فلسفی فائق آمده و به بلوغی فکری دست یازیده است، در احوالات شخصی خویش است. برای شیخ یوسف تفکر از حیرت آغاز می‌شود، چرا که آدمی وقتی در معرض حیرت قرار می‌گیرد، مجبور است ساکت شود و فقط خودش را تماشا کند. راوی سیاگالش بر این باور است که «تفکّر هم در واقع تماشای خود است» (ص ۱۵۲). اما جامعۀ چند پاره شده و درگیر انواع بدفهمی ها و تضادها و دوقطبی ها، حتی این موقف تماشاگری شیخ را برنتابیده و به تدریج او را در مسیر دیالکتیک جدیدی تعریف می‌کند؛ دیالکتیک فساد و اصلاح و او را در نهایت به غار رؤیاهایش تبعید می‌سازد. به بیان اگزیستانسیالیستیِ کارل یاسپرس (۱۸۸۳-۱۹۶۹) در کتاب <تراژدی کافی نیست> می‌توان گفت، شیخ یوسف در پایان رمان سیاگالش و فرار از رجم و سنگسار اهالی میانکوه و پناه بردن به غار تنهایی خویش، به نوعی ترنسدانس و تعالی عرفانی می‌رسد.

🔸مفاهیم بنیادین رمان سیاگالش را نباید به یک سری عناصر نمادین و تشابهات صوری با نظام اندیشه عرفانی ابن عربی فروکاست، ازدواج اسمایی در رمان سیاگالش از متن ابن عربی در تبیین رابطۀ وحدت و کثرت یا نحوۀ نشئت کثیر از واحد، فراتر رفته و اشارتی است به فرصت‌ها و چالش‌های تکثر و درهم آمیختگی فرهنگی موجود در زیست-جهان ایرانی- اسلامی میان اقوام و مذاهب مختلف. الگوی راهبردی و آرمانی سیاگالش برای تقریب و تعایش ادیان و مذاهب و فرق، ایدۀ «وحدت متعالی ادیان» امام موسی صدر و نظریۀ وحدت وجود ابن عربی است. البته شیخ یوسف سیاگالش، برخلاف پیامبران ادیان سامی تمایلی به برپایی مدینه جدید و ورود به سیاست و بنیادگزاری شهر خدا ندارد و همچون بودا و سایر پیامبران ادیان غیرابراهیمی اهل تأسیس مدینه نیست. او فقط انذار می‌دهد به فرار از شریعت شهر (اشباع سنت) به دامن عرفان طبیعت (انکشاف سنت). 

🔸در عصر اسارت انسان ماشینی در دام تکنولوژی، در دوره‌ای که باورمندان شریعت های مذاهب سامی دچار بحران معنا شده‌اند و جهان اسلام به طور خاص گرفتار سلفی گری و خطر گسترش افراط گرایی دینی است، وحدت گرایی دینی شیخ یوسف سیاگالش همچون باطن گرایی خودجوش بودا، به ما می‌آموزد که چگونه می-توان با ترک زندگی، به زندگی، با ترک شریعت، به شریعت، با ترک لذت، به لذت و با ترک تمامیت خود، به خود رسید. 

🔸نویسنده با انتخاب روحانی مجرد و وسیع المشرب به عنوان راوی داستان که طبق عرف طلاب، در دهۀ اول محرم برای تبلیغ، به روستایی به نام صوفی‌ده می‌رود، این امکان را برای راوی فراهم آورده است که سر از مکان‌های مختلف از جمله مسجد، مدرسه دخترانه، دانشگاه، هلال احمر، سازمان دیانت (سازمان تبلیغات)، باغ، محفل فرقه‌ای، درآورد و روایتگر فضا و مسائل و مصائب انسان امروز ایرانی از جمله چالش‌های عصری پیش آمده در زمینۀ آموزش و تبلیغ دین حتی در محیط‌های روستایی باشد.

🔸بازتاب تقابل‌های موجود در صنف روحانیت یا کارگزاران دینی نیز از نکات قابل تأمل سیاگالش است. حجت الاسلام دکتر اسکندر کاینات، نماد روحانیت سیاسی و جاه طلبی است که پیوند اصحاب قدرت و ثروت با سازمان دیانت (بازوی تبلیغی ایدئولوژی رسمی دینی) را نمایندگی می‌کند و وسعت مشرب امثال شیخ یوسف را تا زمانی تحمل می‌کنند که در خدمت آنها باشد. شیخ‏ مهدی (روحانیت شیعه) و شیخ حامد فرقانی (روحانی اهل تسنن) نمودی از اسلام سنتی و انحصارگرایان دینی مخالف تقریب هستند که رویکرد تقابل مذهبی را پیش گرفته و تقویت می‌کنند. قوتاز موغانی، در شمایل یک مدّاح کاسبکار، نمادی است از آنچه مرحوم شریعتی کسبه دین و حمله تعصب و ارتجاع می‌نامد. موغانی مداح و روحانیت سیاسی و سنتی، همراه با اهالی روستا در مقابل دشمن مشترک (شیخ یوسف) صف آرایی می‌کنند و مناسک عاشورا صحنه رجم و سنگسار روحانی آگاهی می‌شود که هر چیزی را نشانه‌ای می‌داند (ص ۱۷۳) به حقیقتی دیگر و فارغ از تعلقات عقیدتی و مذهبی‌اش، وحدت گرایی دینی را نمایندگی می‌کند. 

🔸علاوه بر آسیب‌شناسی تقابل‌های موجود در صنف روحانیت یا کارگزاران دینی، آسیب‌شناسی سلسله‌های درویشی و فرقه‌های عرفانی نیز از جمله مسائلی است که این رمان با طرح ماجرای دکتر توفیق (از نوادگان شیخ روزبهان بقلی) و گران تاج خانم و دخترشان سارا بدان پرداخته است. دکتر توفیق که به دنبال جانشین پدر و رهبر فرقه است، با شنیدن ماجرای دیدار شیخ یوسف با سیاگالش، تصمیم می‌گیرد، در ازای پذیرش رهبری فرقه، دو صندوقچۀ ارزشمند خانوادگی، شامل خرقه و کتاب شیخ روزبهان که نسل به نسل گشته و به دست آنها رسیده است را به شیخ یوسف تحویل دهد. این نوع طریقت سلسله‌ای و عرفان‌های تخدیری در نقطۀ مقابل عرفان اصلاحی شیخ یوسف قرار دارد که به عاشورا ختم می‌شود و صف آرایی کامل همۀ قدرت‌های فاسد دینی (زر و زور و تزویر) در برابر ایمان و تنهایی مظلومانۀ روحانی عارف مشرب رمان را به نمایش می‌گذارد.

🔸در میانه‌های کتاب (صص ۲۰۰ و ۲۰۱)، آنجا که شیخ یوسف در دل جنگل مه آلود میانکوه، با سیاگالش افسانه‌ای ملاقات می‌کند، و یک کاسه شیر آهو از دست او می‌نوشد، مشخصا یادآور زندگی و شخصیت بوداست که پس از شش سال ریاضت و سیر در انواع دستورالعمل‌های سنت برهمایی و هندویی، ترک ریاضت گفت و از زنی روسپی درخواست کرد که «مرا دریاب و زندگی بخش» و از دست او کاسه‌ای شیر نوشید، و بدین ترتیب آن زن چیزی را به بودا عطا کرد که همۀ آن متون سنت شرعی و کهن برهمایی و آداب سلوک و ریاضت های طاقت فرسای هندویی فاقد آن بودند و آن تذکار به خود زندگی بود، همانطور که شیخ یوسف در دیدار با شخصیت خضرگونۀ سیاگالش (نگهبان حیوانات در اساطیر بومی تالشی) گویی به آروزی خود که دیدار خدا در تجلی خاکی اش بود دست یازید. بودا دست آن زن روسپی را بوسید و نهایتا این دیدار معنوی منجر به توبۀ آن زن شد، اما دیدار شیخ یوسف با سیاگالش وجهی فرازمینی و سوررئال دارد.

🔸در عصر اسارت انسان ماشینی در دام تکنولوژی، در دوره‌ای که باورمندان شریعت های مذاهب سامی دچار بحران معنا شده‌اند و جهان اسلام به طور خاص گرفتار سلفی گری و خطر گسترش افراط گرایی دینی است، وحدت گرایی دینی شیخ یوسف سیاگالش همچون باطن گرایی خودجوش بودا، به ما می‌آموزد که چگونه می‌توان با ترک زندگی، به زندگی، با ترک شریعت، به شریعت، با ترک لذت، به لذت و با ترک تمامیت خود، به خود رسید.

🔸حضور و سخنرانی و پرسش و پاسخ متفاوت شیخ یوسف رمان سیاگالش در جمع های دانش آموزی و دانشجویی و مذهبی در مسیری متفاوت از محتوای ایدئولوژیک تدریس شده در مدارس و دانشگاه‌ها پیش می‌رفت و داشت یخ‌های رابطه میان نسل جدید و دین را آب می‌کرد که با توطئۀ دو طیف اصحاب قدرت و ثروت و کارگزاران سنت دینی که دین را صرفا محل ارتزاق خود ساخته‌اند و با گفتمان وحدت گرایی شیخ یوسف، منافع طبقاتی خود را در خطر می‌دیدند، همچون یوسف پیامبر (ع)، او را تهمت زدند و طرد ساختند، اما مجازات شیخ یوسف به جای زندان، رجم و سنگسار بود.

🔸سیاگالش تکرار هیچ واقعه یا سنت دینی و تاریخی نیست، بلکه بازخوانی و تأویل داستانی قصص انبیاء (یوسف، خضر، موسی، اصحاب کهف) و واقعۀ عاشورا در بستری متفاوت و امروزی است. عاشورا در سیاگالش، عرصۀ دیالکتیک فساد و اصلاح و صف آرایی دین مرده (اتحاد فسادانگیز شریعت و طریقت و قدرت) در برابر دین زنده (عرفان اصلاحگر متعالی) است. 

🔸اکبری دیزگاه از طریق ارجاع به یکی از شخصیت‌های اساطیری سرزمین پدری‌اش تالش (سیاگالش)، در جهت بومی‌سازی‌ دو سرمایۀ وحدت بخش جهان اسلام؛ یعنی ایدۀ وحدت متعالی ادیان (امام موسی صدر) و نظریۀ وحدت وجود (ابن عربی) گام برمی‌دارد. قهرمان داستان هرچند در مسیر اصلاح خود و جامعه با تهمت و افتراء، خشونت و طرد شدن مواجه می‌شود، در غار تنهایی خویش شکوفایی و انکشافی معنوی را تجربه می‌کند. درحقیقت نویسنده، اصلاح را نه در کنشگری سیاسی و انقلابی، بلکه در قلبی شدن و در فرار از شریعت شهر و شهر شریعت به سوی خداشناسی طبیعی قرآن می‌داند و با دیدار موسایی فصل پایانی رمان، این امیدواری را به مخاطب می‌دهد که «تاریکی هر چقدر غلیظ و طولانی باشد، بالاخره در پایان سیطره با نور است» (ص ۱۳۸)، و برخلاف ضرب المثل مشهور، با یک گل هم بهار می‌شود.

#سیاگالش
#رمان_عاشورایی
#امام_موسی_صدر
#ابن_عربی
#بودا
#ابراهیم_اکبری_دیزگاه 
#یوسف_شیخی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۵/۲۱
یوسف شیخی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی