نقدی بر افسون زدگی سیاست
یکی از ویژگیهای جهان مدرن افسون زدایی از سیاست و بازگشت به خرد مصلحت محور یونانی است. یونانیان برخلاف اصل تغلب حکومتهای خودکامه شرقی که رابطه حاکمان و مردم به مثابه رابطه شبان و رمه و خدایگان و بنده بود، به اصل سیاست به معنای مناسبات شهروندی و مشارکت مردم در اداره شهر قائل بودند. لذا فلسفه سیاسی ارسطویی پایی در نظریه مصلحت عمومی عقل یونانی داشت. در دورهی معاصر نیز فیلسوف سیاست، مرحوم سید جواد طباطبایی، بر این نکته همواره تأکید میورزید که عقل یونانی برای مصلحت جامعه یا خیر عمومی اهمیتی ویژه قائل است، اما خرد ایرانشهری تحقق مصلحت عمومی و اصلاح مدینه را نسبت به اصلاح اخلاقی امری متأخر میپنداشت. دکتر طباطبایی در کتاب «زوال اندیشه سیاسی در ایران: گفتار در مبانی نظری انحطاط ایران»، وجه تشابه فلسفهی سیاسی ایرانشهری و یونانی را در پیوند اخلاق و سیاست میدانست و وجه تمایز آنها را در اصل یونانی تقدم اصلاح مدینه بر اصلاح اخلاقی و اصل ایرانشهری تقدم اصلاح اخلاقی بر اصلاح مدینه خلاصه میکرد.
در مقابل نظریه مصلحت عمومی، نظریه تغلب مبتنی بر افسون زدگی سیاست و برکشیدن حاکمان به جایگاه خدایان و تنزل دادن شهروندان به بندگان یا رعیت قرار دارد که هدف آن به بردگی کشیدن مردم است و نتیجهی گریزناپذیر آن جز تیره روزی و شقاوت نخواهد بود.
درواقع سیاست در اصل چیزی جز عرصهی ایجاد امکانهای مختلف برای تحقق مصلحت یا خیر عمومی مدینه نیست. سیاست عرصهی حق و باطل یا کفر و ایمان نیست که از مرزهایی لایتغیر یا مطلق سخن بگوییم و برای کنشگری سیاسی تاریخ انقضاء قرار دهیم یا از آخرین سنگر و فرصت فرجامین سخن بگوییم.
خاطرم هست وقتی دولت رئیسی روی کار آمد، برخی اصولگرایان رئیسی را آخرین تیر ترکش نظام میدانستند و هشدار میدادند که عدم موفقیت او مساوی است با پایان کار نظام. برخی از میانهروها همین تعبیر را هنگام آغاز به کار دولت یازدهم، دربارهی روحانی به کار میبردند.
دکتر پزشکیان هرچند پدیدهی حال حاضر ساحت سیاست ایرانی به شمار میرود، اما فراتر از امکانی تازه برای انسان ایرانی نیست تا بار دیگر انسان ایرانی آمال خود را برای ساختن مدینه آرمانی خویش بازیابد. پزشکیان به همان اندازه آخرین فرصت ترمیم شکاف حاکمیت و ملت نمیتواند باشد که احمدینژاد معجزهی هزاره سوم نبود. درواقع هر دوی این گزارهها مبتلا به نگاهی اساطیری به جهان ممکن سیاست است. این نگاه اساطیری و افسون زده موارد بسیاری در تاریخ معاصر ما چه قبل از انقلاب چه بعد از انقلاب دارد، مصاحبه آخرین شاه ایران با اوریانا فالاچی و تأکید شاه بر امدادهای غیبی در زندگیاش از بیماری سخت در کودکی تا سقوط هواپیما در جوانی و نجات از حادثهی ترور و بازگشت به قدرت پس از کودتای ۲۸ مرداد، حکایت از آن دارد که احساس مأموریتی الهی برای نجات وطن تنها محدود به دنیای سنت یا تئوکراسی ها نیست، بلکه نظامهای سکولار نیز گاه دچار افسون زدگی میشوند.
نگاه اسطورهای به سیاست حتی بخشی از روشنفکران را نیز مبتلا ساخته است. گزارهی قاطع و مطلق گرایانه استاد مصطفی ملکیان در مصاحبه با دیدارنیوز که "دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهم کرد" و اعلام ناامیدی ایشان از اصلاح حاکمیت، و مرزبندی حق و باطل میان حاکمیت و مردم از نظرگاه جهان ممکن سیاست، سخن صائبی به شمار نمیرود. همچنین جای شگفتی است که جناب دکتر عبدالکریمی به عنوان منادی گفتمان وفاق ملی، در مصاحبه اخیرشان با روزنامه اعتماد، دولت چهاردهم را "آخرین فرصت و شانس و امید" میدانند و از این دست تعابیر اساطیری در عرصهای استفاده میکنند که ماهیتا عرصهی امکان هاست. همچنین قیاس سیاست و فوتبال و تذکار نسبت به دقیقهی نود در گفتار دکتر عبدالکریمی، قیاسی مع الفارق و حتی گمراه کننده به نظر میرسد، چرا که در اصل سیاست، سیاستمدار اگر منافع ملی حکم کند با دشمن خود نیز حاضر است تعامل کند، لذا سیاستمدار هیچگاه به بن بست نمیاندیشد و همواره در پی مصلحت عمومی و خیر جمعی است، این خیر جمعی گاه در رأی دادن است گاه در رأی ندادن، گاه در اصلاحات است گاه در اصولگرایی، گاه در تحول خواهی است گاه در محافظهکاری.
البته افسون زدگی سیاست منحصر به فضای سیاسی ایران نیست. وقتی دونالد ترامپ، نامزد ریاست جمهوری آمریکا، دربارهی سوءقصد ناموفق اخیر در پنسیلوانیا میگوید: "تنها خدا بود که من را نجات داد"، و از مردم آمریکا میخواهد که نگذارند شیطان پیروز شود، معلوم میشود که افسون زدگی سیاست پدیدهای جهانی است.
سالها پیش فیلسوف معاصر ایرانی، مرحوم داریوش شایگان در کتاب «افسون زدگی جدید: هویت چهل تکه و تفکر سیار» این پدیدهی فرهنگی را در جهان پسامدرن مورد تحلیل قرار دادند، اما گویا امروزه این پدیده شمولیت بیشتری یافته است.
#افسون_زدگی
#سیاست_اندیشی
#فلسفهی_سیاست