عبارات

نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی در عرصۀ فرهنگ و اندیشه

عبارات

نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی در عرصۀ فرهنگ و اندیشه

«عبارتُنا شَتّى و حُسنُک واحد»

عبارات؛ مجموعه نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی (مدرس فلسفه و کلام، نویسنده، شاعر، منتقد و دین پژوه)، در عرصۀ فرهنگ و اندیشه.

نویسندگان

پیرامون سخنرانی "مسئله‌ی اخلاق در تفکر دینی" که اخیرا در کانال "آوای فلسفه" منتشر شده است، اعم از شیوه‌ی بحث سخنران محترم و پیش‌فرض های ایشان از دین و اخلاق، ملاحظاتی انتقادی دارم که به اختصار مطرح خواهم نمود: 


۱. اسم کانال "آوای فلسفه" است اما شیوه‌ی بحث جدلی است که مناسب علم کلام و اذهان تئولوژیک است نه فلسفه.
۲. اخلاق امری زمینه‌مند است اما سخنران محترم با نگاهی مطلق گرا، ذات باورانه و گزینشی، یک گزاره‌ی اخلاقی (آنچه برای خود می‌پسندی برای دیگران نپسند و...) را از میان صدها گزاره‌ی اخلاقی، بیرون کشیده و آن را به عنوان معیار یا اصل طلایی اخلاق آگراندیسمان می‌کند. 
۳. مبلغ دینی به عنوان نماینده نگاه دینی تلقی شده است، درحالی‌که اصناف دینداران در تاریخ دین بر سه گروه هستند: انحصارگرایان یا اعتقادی اندیشان، شمول گرایان یا باز اندیشان و کثرت گرایان یا انتقادی اندیشان. مبلغان دین معمولا از طیف انحصارگرایان یا اعتقادی اندیشان هستند بدین معنا که تنها خود را مذهب حقه و مالک حقیقت می‌پندارند و بقیه را باطل. 
سخنران محترم با گزینش مبلغ دینی به عنوان نماینده دینداران سایر اصناف دین‌داری را کنار نهاده و درواقع مرتکب مغالطه پهلوان پنبه گشته است. یعنی جا زدن ضعیف ترین نمونه برای عقیده‌ی مقابل در جهت زمین زدن آن.
۴. اساسا ساحت یک بحث علمی یا فلسفی متفاوت است از ساحت تبلیغ یک باور اعم از باور دینی یا ضددینی. به نظر می‌رسد سخنران محترم آنقدر توجه خود را مصروف نقد روش مبلغانه ساخته است که خود نیز از آن رنگ گرفته است و از فلسفه تنها به نقل قول از چند فیلسوف غربی اکتفا می‌کند و البته آنها را در کنار نقل قول از کتب حدیثی یا قرآن قرار می‌دهد.
۵. فارغ از اشکالات روش شناختی پیش گفته از نظر محتوایی بحث سخنران محترم بر چند پیش‌فرض اشتباه یا خلط مفاهیم استوار است از جمله؛ یکی انگاشتن اخبار و نصوص دینی با معرفت و عمل دینی و به عبارت دیگر بسیط انگاشتن ساحت‌های مختلف دین، مساوی انگاشتن اخلاق با دین، ثابت و لایتغیر شمردن احکام دینی، خلط تاریخ دین با گوهر دین، باور به وجود ادیان مختلف، خلط عملکرد و فهم روحانیت مذاهب یا کارگزاران دینی با عملکرد و فهم پیامبران، فهم کاملا وارونه از اصطلاحاتی چون کفر و شرک و جا زدن آنها به عنوان دگراندیشان. 
آیاتی از قرآن که در نقد کافران، مشرکان و  منافقان است، اتفاقا مربوط به مدعیان دینداری هستند نه بی دینان و لامذهبان یا دگراندیشان. اساسا کسانی که مقابل پیامبران صف آرایی کرده اند در طول تاریخ صاحبان قدرت های مادی اما مقدس نما (طاغوت ها و حکومت‌های جبار دینی در طول زمان مثل فرعون و نمرود که ادعای ربوبیت داشتند)، روحانیون و کارگزاران دینی مذاهب شرک و عالمانی بودند که حقیقت را می‌دانستند اما در عمل از علم خود برای تحت انقیاد درآوردن اکثریت مشرک به نفع قدرت پرستان کافر عمل می‌کردند (منافقان). درواقع این خطایی هرمنوتیک است که واژه‌ی کفر در قرآن را به معنای امروزی آن الحاد یا انکار خدا و دین بپنداریم. کفر در عربی معانی مختلفی دارد اما در اصل لغت به معنای پوشاندن یا قیراندود ساختن چیزی است که در اصطلاح دینی مراد پوشاندن حقیقت اشت.

۶. ظاهرا سخنران محترم با بحث نقد دین و ریشه‌ها و پیشینه‌ی تاریخی آن آشنا نیست و ورودی دانش پژوهانه در بحث ندارد و در پی بحثی جدلی و مدافعانه است و دست به ارزش-داوری می‌زند. پیامبران اولین منتقدان دین در جوامع به شمار می‌آیند و آغازگر نقد دین خود پیامبران هستند، رجوع شود به کتاب" مذهب علیه مذهب "مرحوم شریعتی و کتاب "تفسیر و نقد اجتماعی" از فیلسوف معاصر آمریکایی مایکل والرز، فصل پیامبران بنی اسرائیل.
۷. کسی نمی‌تواند ادعا کند که میراث اسلامی قابل نقد نیست، اساسا فرا نقد بودن هر باوری آن را به مرزهای اسطوره نزدیک می‌سازد که بایستی محقق بی طرف بکوشد حداقل‌ آگاهانه به مسیر نگاه اسطوره‌ای گام نگذارد.
در روش پدیدارشناسانه و دانش پژوهانه یک محقق بی طرف ابتدا باورها و عقاید خود را آپوخه کرده و به حالت تعلیق در می‌آورد و این از لوازم یک گفت وگوی علمی است. مگر اینکه هدف گفت و گو کننده صرفا اسقاط خصم باشد که از ویژگی‌های تفکر تئولوژیک است و نسبتی با گفت‌وگوی دانش پژوهانه و علمی ندارد. 
۸. لازم است متذکر شوم که سخنران محترم میان سه نوع دین خلط کرده است؛ کتاب و سنت، فهم علمای دین، و عمل حکومت‌های دینی. ایشان با اولویت دادن به کتاب و سنت رویکرد نص گرایانه خود را به دین آشکار می‌سازند. بهتر است ایشان بدانند کتاب و سنت متونی صامت هستند که خوانندگان آنها را به نطق وامی‌دارند و لذا رویکرد نص گرایانه در فهم دین نه ممکن است و نه مطلوب. حتی سلفیان نص گرا هم در پاره‌ای موارد مجبور شده‌اند آیات و روایات را به تأویل ببرند که خود حاکی است از اینکه ما در فهم دین ناگزیر از عقلانیت هستیم. مشکل دیگر این است که در خصوص اسلام، با توجه به ۱۵۰ سال منع حدیث و ورود جعلیات مختلف به میراث مکتوب اسلامی در سرآغاز دیرهنگام تدوین تراث، دایره‌ی نصوص بسیار محدود می‌شود. رجوع کنید به مقاله‌ی "ارزیابی مجدد روایات اسلامی" نوشته‌ی یوزف شاخت؛ اسلام پژوه آلمانی.

بااحترام

لینک سخنرانی "مسئله‌ی اخلاق در تفکر دینی"👇👇👇👇 

در صفحه یوتیوب آوای فلسفه: https://youtu.be/af8Ik-frkOo?si=XyTQKSt0rx2WV1Ia
در کانال تلگرامی آوای فلسفه: https://t.me/sound_of_philosophy_Audio/120

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۳/۰۲
یوسف شیخی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی