تک نگارههایی از سیاهچالهی ناپرسایی مدرن
(توضیح: سیاه چالهها درواقع همان حبابهای نوری هستند که در اثر گرانش منجمد شدهاند و به محض ورود به آنها امکان خروج نیست، چون نیازمند سرعتی بیشتر از سرعت نور است، در سیاه چاله ها همه قوانین فیزیکی بیمعنی میشوند)
در مدرسه
اگر چرایی برای درس خواندن داشته باشم با هر چگونه ای خواهم ساخت
خسته از کسب افتخار برای دیگران
و در جستجوی راههای فرار
در دانشگاه
یخبندان مغزی و قلبی
معمای زنده ماندن و قندیل نبستن
و دانشجویان همچون مجسمههایی سرگشته
گذر از پرسش دیرپای چرایی
و بازی در نقش آجری دیگر بر دیوار دانش
در حوزه
افسون باستانشناسی خدا در کارخانه انجماد روح
مرگ تنها بازماندگان یخبندان علم
و فسیل شدن بقایای آخرین انسان
در سینما
سایه بازی در غار افلاطون
همزاد با قبیله نفرین شده سایمرین ها
قهر با خورشید
و محکوم به زیستن در تاریکی
غرق در افسون فناوری
افیون تودهها
و جستجوی سایه خدا در تاریکخانه اشباح
در خیابان
- چه بپوشم؟
- بهم میاد؟
تلاشی مذبوحانه برای دیده شدن
در رسانهها
- جدیدترین سرگرمی چیه؟
تا سرگرمی بعدی
و راههای چگونه بیشتر دیده شدن
یا خود فراموشی ابدی
در مسجد
تقریبا بحث بر سر همه چیز است جز خدای حی و حاضر
تبعید خداوند به مکانی بسیار دور
در پشت آسمانها
و خدایی کردن انسان در زمین
در کتابخانه
عنکبوتی مرده لای کتابها
و ما تنها تشییع کنندگان آن
در پارک
قرارها و به هم رسیدن ها، خندهها و گریهها
خاطرهسازی به قصد فراموشی ابدی
در خانه
آبروداری در هنگامه نداری
عذاب مقیم ایستایی
زندگی سیزیف وار تکراری
چرخیدن به دور خویش
مثل هواخوری یک زندانی
و زندگی
آونگی میان رنج و ملال
در خلوت
فصل بیخودی در بیخودی
آخرین مرور نقشه، پیش از فرار
یاد کردی از خاطرات خودساخته
پرواز بر فراز قفسی از گوشت و استخوان
در آرزوی زمان از دست رفته
و اکنون
قربانی کهنسالی در پای زمان
و در سیاهچاله
سکوت است
و سکوت
و سکوت
و گوش نسپردن
به فراصوت هولناک بلعیدن همه چیز