عبارات

نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی در عرصۀ فرهنگ و اندیشه

عبارات

نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی در عرصۀ فرهنگ و اندیشه

«عبارتُنا شَتّى و حُسنُک واحد»

عبارات؛ مجموعه نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی (مدرس فلسفه و کلام، نویسنده، شاعر، منتقد و دین پژوه)، در عرصۀ فرهنگ و اندیشه.

نویسندگان

اشاره:

درباره‌ی یادداشت فاضل ارجمند و استاد گرامی جناب دکتر جعفر نکونام با عنوان "فرایند کاهش دین گرایی در ایران معاصر، نشانه‌ها، زمینه‌ها و راه‌حل‌ها" که در کانال تلگرامی ایشان "دین عقلانی" به تازگی (۶ دی ۱۴۰۲) منتشر شده است، از نظر نگارنده نقدهایی وارد است که در ادامه بدان خواهم پرداخت. از آنجا که این یادداشت در حاشیه‌ی مصاحبه‌ی اخیر استاد محترم جناب دکتر حسن محدثی با رسانه‌ی عبدی مدیا با عنوان "روحانیت بازنده ی قمار تاریخی" منتشر گردیده که آن مصاحبه نیز حاوی نکات قابل تأملی بود، نیم نگاهی نیز به "کلان روایت دکتر محدثی از بحران بی‌اعتباری سنت اسلامی-ایرانی" خواهم داشت.

🔸با توجه به شواهد و توضیحاتی که در متن یادداشت دکتر نکونام آمده است، به نظر می‌رسد عنوان بحث کلی است؛ یعنی مراد دکتر نکونام از کاهش دین گرایی در ایران معاصر، کاهش نوعی از دین‌داری است که می‌توان به تعبیر دکتر حسن محدثی در سخنرانی "نقد اجتماعی دین"، در شکل فردی، دین‌داری جزم اندیش و در شکل اجتماعی، انحصارگرایی دینی و -به تعبیر نگارنده- در شکل عینیت سیاسی، طیفی از اسلام‌گرایی نامید.

 

🔸یادداشت از سه بخش تشکیل شده است، نشانه‌ها، زمینه‌ها و راه‌حل‌ها و در هر سه بخش ملاحظاتی انتقادی قابل طرح است، که به ترتیب مورد بررسی قرار خواهند گرفت تا مشخص گردد، آن نوع دین گرایی که فرایند افولش برای نویسنده‌ی محترم یادداشت "بسیار دردناک" توصیف شده است، درواقع مصداقی عینی از دین گراییِ جزم اندیشِ انحصارگرایانه (ایدئولوژی اسلام‌گرایی با رویکردهای مختلف افراطی و میانه‌روی درون آن) است، نه دینداری بازاندیش که گوش شنوایی برای نقدها دارد اما هیچ نقدی را بی‌پاسخ نمی‌گذارد، یا انتقادی اندیش که ضمن توجه به نقدها آماده‌ی دست کشیدن از باورهای ناموجه نیز هست.

 

🔸نشانه‌ها: نشانه‌های چهارگانه ای که نویسنده‌ی محترم برای کاهش دین گرایی در ایران معاصر یادکرده اند، در مورد: ۱.مساجد، ۲.مناسک، ۳.حجاب ۴.روحانیت بود که هرچند هر چهار مورد قبل از انقلاب اسلامی عمدتا کارکرد سنتی و منفعلانه خود را در قبال تحولات اجتماعی و سیاسی داشته‌اند، اما به تدریج در جریان انقلاب، کارکردها و نقش آفرینی هایی فعالانه و کاملا متفاوت از گذشته در سپهر جدید سیاسی ایران، خواسته یا ناخواسته بر عهده گرفتند. از زمان به قدرت رسیدن طیفی از اسلام‌گرایی در ایران و تشکیل نظام سیاسی تازه و پیروزی نهضت، مساجد و مناسک و حتی نهاد روحانیت رسمی به عنوان کارگزاران دینی، اندک اندک به بازوی تبلیغی و فرهنگی ایدئولوژی دینی و نظام سیاسی برآمده از آن بدل شدند، هر چند ذیل ایدئولوژی مسلط دینی، خرده گفتمان‌های سنتی و نواندیشانه نیز کم و بیش حیاتی نباتی داشته‌اند. در بستر ایدئولوژی دینی و اسلام سیاسی حاکم، حجاب نیز موقعیتی نمادین یافته و با برجسته‌سازی و بازنمایی آن در میان احکام، به تنهایی چهره‌ی جامعه‌ی مطلوب و مدینه ی آرمانی اسلام‌گرایی را نمایندگی نمود. تعبیر "اعراض" هر چند در مورد برخی مناسک دینی صحیح است و نظرسنجی‌های مؤسساتی از جمله گمان شاهدی بر صحت این مدعاست، اما نگاه نویسنده‌ی محترم جامعیت ندارد؛ چرا که در مورد برخی از مناسک ثانوی و فرهنگ عامه‌ی دینی از جمله عزاداری ها با پدیده‌های تازه‌ای چون عزاداری انتقادی و کارناوالی شدن عزاداری و پیاده روی اربعین رو به رو شده‌ام که اتفاقا با استقبال گسترده‌ای از طرف عموم مردم مواجه گردید و در برخی پژوهش‌ها و آثار جناب دکتر محدثی و آقای محسن حسام مظاهری در باب دگردیسی مناسک دینی یا مناسک ثانویه به این موارد پرداخته شده است.

🔸زمینه‌ها: نویسنده‌ی گرامی در بخش زمینه‌ها به چهار مورد اشاره داشتند که البته همه‌ی عوامل و زمینه‌های نام‌برده‌ی ذیل را در تعارض سنت و مدرنیته خلاصه نمودند: ۱.تعارض آموزه‌های دینی با مدرنیته، ۲.نامعقول بودن و قانع کننده نبودن آموزه‌های دینی، ۳. فساد و ریاکاری و مواجهه‌ی خشن با مخالفان، ۴. انحصارطلبی و استفاده‌ی ابزاری حاکمیت دینی از دین.

در این بخش نیز پیشفرض جناب دکتر نکونام یکسان پنداری سنت در معنای فراجامعه شناختی آن و دین و نیز یکسان پنداری سنت دینی با دین است، در صورتی که سنت دینی بخشی از سنت به معنای فراجامعه شناختی آن به تعبیر جان بی تامسون و نیز بخشی از الگوی نظام‌مند فرانقش گرایی مایکل هلیدی  (فرانقش متنی یا خبر) است و فرانقش بیناشخصی یا لسان دین و فرانقش اندیشگانی یا عقل دینی را که خود متشکل از فرانقش منطقی و تجربی است را شامل نمی‌شود.

به نظر می‌رسد نویسنده‌ی محترم در کاربرد اصطلاحات دانسته یا نادانسته، نادقیق عمل کرده‌اند و این منجر به نوعی کژتابی زبانی گشته است، چنانچه از تعارض سنت و مدرنیته سخن می‌رانند که شامل دین در متن یا بایستی ها و آرمان دینی می‌شود، اما شاخص‌هایی که نام می‌برند مربوط به دین در جامعه یا دین واقعی است. به عبارتی دیگر ایشان فقط به برخی عوامل و زمینه‌های غیرمعرفتی افول دین گرایی اشاره کرده‌اند و مشخص نیست که اساسا برای عوامل معرفتی نیز سهمی قائل هستند یا نه؟

می‌توان گفت در واقع اشاره‌ی نویسنده محترم به تفسیری انحصاری گرایانه از دین است که نقد دین را مساوی با نفی دین می‌پندارد و الا ارباب نظر می‌دانند که یکی از کارهای پیامبران نقد اجتماعی دین دوران خودشان بوده است. مایکل والرز، فیلسوف معاصر آمریکایی در فصلی از کتاب "تفسیر و نقد اجتماعی" پیامبران را منتقدان اجتماعی عصر خویش دانسته است که در شرایط ضعف یا فقدان انحصارگرایی و جزم اندیشی دینی توانسته‌اند به رسالت انتقادی خویش عمل کنند. دکتر محدثی در سخنرانی خویش با عنوان "نقد اجتماعی دین" این موضوع را به تفصیل واکاوی نموده‌اند.

🔸راه‌حل‌ها: این بخش متن جناب دکتر نکونام ناظر بر بخش زمینه‌هاست، لذا همان نقدهای راقم این سطور درباره‌ی ابهام و کاربست نادقیق اصطلاحات و فقدان جامعیت این‌بار نیز بر پیش‌فرض راه‌حل‌ها وارد است. مشکل دیگر بخش راه‌حل‌ها نگاه ساده‌انگارانه ی نویسنده‌ی محترم به مسئله‌ای پیچیده با زوایای گوناگون تحت عنوان افول دین گرایی و نگاه اراده باورانه ی ایشان در حل مسئله است. این نگاه آثار و نتایج دیرپای تجربه‌ی بیش از چهار دهه حکمرانی دینی را در ذهن و ضمیر ایرانیان و نیز تأثیرات ژئوپلتیک آن را در نظم منطقه‌ی خاورمیانه و جهان نادیده انگاشته و به زعم خویش می‌پندارد با معکوس کردن عوامل و زمینه‌های پنجگانه ی پیش گفته می‌توان به حل مسئله‌ی دین گریزی جامعه‌ی ایرانی و حتی رفع تعارض آموزه‌های دینی با مدرنیته و حتی بالاتر از آن، حل تعارض میان سنت و مدرنیته نائل آمد!

نویسنده‌ی محترم در پایان یادداشت خویش و با عبارت "موج رو به پیش مدرنیته هرگز متوقف نخواهد شد و به شرایط گذشته هرگز بازنخواهد گشت" از پارادوکس متدولوژیک خویش در باورش به ایده‌ی هگلی پیشرفت گرایی و در عین حال برگشت پذیری افول دین گرایی پرده بر می‌دارد، چرا که از طرفی افول دین گرایی را منهای اقتدار نهاد دین با راه حل‌هایی پیشنهادی برگشت پذیر می‌داند و از طرفی دیگر موج مدرنیته را برگشت ناپذیر می‌انگارد.

 

🔸نکته‌ی پایانی: نکته‌ای که در ادامه بیان خواهد شد، علاوه بر انگاره‌های پیشینی یادداشت مورد اشاره‌ی دکتر نکونام، متوجه "کلان روایت فکری دکتر محدثی" نیز هست که نگارنده پیش‌تر در یادداشتی به صورتبندی آن پرداخته‌ام. هر چند موضوع تحلیل دکتر نکونام و دکتر محدثی جامعه‌ی ایران است، اما پرسش مقدر بی پاسخ مانده‌ای وجود دارد و آن اینکه آیا می‌توان جامعه‌ی ایران را به دلیل وضعیت مسائل خاص آن، از بحران سوژه‌ی مدرن و عصر تفسیر استثناء دانست؟

هر چند بحث دکتر محدثی در مورد سنت و عصر پسادینی بسیار دقیق می‌نماید، اما دو بزرگوار در طرح مسئله‌ی افول دین گرایی در ایران معاصر، نسبت به نقدهای وارد آمده بر سوژه‌ی مدرن بی‌اعتنا هستند. لازم به ذکر است که اومانیزم به عنوان یکی از مولفه‌های عصر مدرن، خدا را از زندگی انسان بیرون کرد و انسان را به عنوان تنها موجود آگاه از هستی اشیاء و سایر موجودات در جایگاه سوژه‌ی برتر و واجد عقل استعلایی نشاند، اما مشکل اینجا بود که سوژه‌ی مدرن غایتش را در خودش تعریف می‌کرد درحالی‌که خصلت سوژه، بیرونی بودن و محدودیت آن است. مطالعه‌ی  کتاب "آینده‌ی مذهب" تألیف سانتیاگو زابالا، ریچارد رورتی و جیانی واتیمو در این زمینه راهگشاست. زابالا در مقدمه‌ی این کتاب توضیح می‌دهد که چگونه فروپاشی سوژه‌ی مدرن و آشکارگی پارادوکس بنیادین آن در عصر تفسیر به نوعی ایمان گرایی در دل عدم قطعیت پسامدرن دامن زده است و جدایی دو فرهنگ علمی و دینی که در آغاز عصر مدرن اتفاق افتاد با تبارشناسی نظام دانش مدرن و واضح گشتن نقش روابط قدرت در سیطره‌ی یک گفتمان و ساکت ساختن سایر گفتمان‌ها، رنگ باخته و مرزهای محکم گذشته در عصر تفسیر درنوردیده شده‌اند. در عصر تفسیر، گفتمان‌ها جانشین نظام‌های دانایی می‌شوند و آدمی به طور مستمر در حال انتقال گفتمانی است.

استعاره‌ی راه رفتن روی دریاچه‌ی یخ شاید به فهم بهتر شرایط عدم قطعیت یاری رساند.‌ در وضعیت شکنندگی یخ (عدم قطعیت) و فروریختن سازه‌های مدرن و نظام‌های دانایی مبتنی بر سوبژکتیویسم، آدمی از گفتمانی به گفتمان دیگر انتقال می‌یابد و گام‌هایی لغزان و نامطمئن بر می‌دارد که هر آن ممکن است زیر پایش خالی شود. در دوره‌ی انتقال، نه استدلال و منطق علمی، بلکه تنها اعتماد به گفتمان تازه‌ای که در اثر روابط قدرت بدان گرایش یافته‌ایم، راه رهایی از اضطراب و تعلیق گفتمانی است و این اعتماد سرآغاز ایمانی است در ملکی خارج از نظام‌های بسته‌ی فراجامعه شناختیِ سنتی و مدرن که در آنجا آمیختگی افق‌ها را تجربه می‌کنیم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲/۱۲/۰۴
یوسف شیخی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی