آنتیگونۀ غزّه و تاریخِ مذکّر غرب: خوانشی فرامتنی از نماهنگِ «مجلسِ تشییعِ شرف»
🔸مقدمه
آفرینش نماهنگ «مجلس تشییع شرف» با شعری از راقم این سطور و تهیه و تنظیم گروه بچه های بِن (بین اوشاخلاری) بی آنکه یکدیگر را دیده باشیم یا اصلا از قبل شناختی از هم داشته باشیم، به طور کاملا اتفاقی در فضای مجازی شکل گرفت و واسطهی این آشنایی و همکاری خجسته، انتشار شعر در کانال تلگرامی دکتر بیژن عبدالکریمی، فیلسوف و نویسندهی نام آشنا بود. درود بر شرافت انسانی و روشنفکرانه دکتر عبدالکریمی عزیز که در ششم مرداد ماه امسال و همزمان با سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا، با بازنشر شعر «مجلس تشییع شرف» در کانال تلگرامی شان، و نیز با بازنشر اخیر نماهنگ آن در پیج اینستاگرام شان که برحسب اتفاق با ترور رهبر حزب الله لبنان توسط رژیم اسرائیل همزمان شد، و به جان خریدن انواع توهین ها و دشنام های سیاهی لشکران و سربازان مسخ شده و بی مزد و مغزشویی شدهی وطنی و مدافعان فاشیسم و همچنانکه فرهاد قنبری توصیف میکند گونهای از انسان مدیازده یا «انسان-زامبی»های فضای مجازی، موجب دیده شدن این اثر شدند. همچنین سپاس از همت بلند، دغدغه مندی و ذوق زیبایی شناسانه گروه هنری بچههای بِن (بین اوشاخلاری) در تهیه و تنظیم نماهنگ مذکور.
در جستار فلسفی حاضر نگارنده سعی دارد، فارغ از متن و زیرمتن نماهنگ مذکور، به سویه های فرامتنی آن نظر کند و آنها را به قدر وسع و مجال این مقال از ابهام خارج سازد.
🔸از مرگِ خدای نیچه تا آوای مرگِ انسان
«مجلس تشییع شرف» کارِ دل است در جهانی معاناباخته و ابزورد که عقل از درک آن عاجز مانده و دچار حیرت و سرگشتگی است و روایتگر تولد گونهای متفاوت از انسان است؛ انسان قرن بیست و یکم. اهل لغت گفتهاند انسان یا از ریشه «نِسیان» به معنای فراموشی است، یا مصدر «اُنس» و «اِنس» و به معنای رام بودن و خو گرفتن و الفت و ملاطفت داشتن و ضد توحّش است، اما خارج از عالم متخیّل کتابهای لغت، در عالم واقع امروزه ما با گونهای عجیب و غریب و ابزورد از انسان مواجه هستیم که نه تنها هیچ نسبتی با انس و الفت ندارد و در چنبره فردگرایی یا ایندیویدوآلیسم (Individualism) گرفتار آمده و عهد ازلی خویش را به فراموشی سپرده است و توحشی ویرانگر را به نمایش میگذارد، بلکه با تمام وقاحت و بی شرمی مقابل دوربینها از صلح و آزادی برای ایرانیان میگوید و دست از شعار دادن و سودای انسانیت نمیشوید و همچنان منم منمش به راه است. سخن گفتن از واژههایی چون شرم و شرف در این جهان معناباخته و بی منطق، شاید برای ارباب فلسفهی دانشگاهی، گزافه به نظر آید، اما برای نسیانِ انسان قرن بیست و یکم، که دو قرن پیشتر در «چنین گفت زرتشت» از بیان استعاری نیچه، آوای مرگ خدا را شنیده است، که همانا روایتی از بحرانِ درون ماندگاری و سوبژکتیویسم مسیحیت اروپایی است، اینک «مجلس تشییع شرف»، آوای مرگِ انسان قرن بیست و یکم به دست کِرِئون اسرائیلی را میسراید که گوی سبقت را از کِرِئون اساطیری یونان در استبداد و خونریزی ربوده است.
🔸تروریسم کراواتی در جهان سلطه
«مجلس تشییع شرف» آن روی دیگر سیاست و دموکراسی غربی را نشان میدهد و افشاگر تروریسم فکلی و کراواتی مدرن در جهان سلطه است، جهانی که به قول دکتر بیژن عبدالکریمی در سلسله گفتار تلگرامی «ما و جهان سلطه» واقعیت جاری و بی واسطهی آن تداعی گر نوعی جهان هابزی-ماکیاولیستی است. این جهان، هیولاپرور و لویاتان ساز است که نمود آن را میتوان در شخصیت اهریمنی «بنیامین بی بی نتانیاهو» دید. شمایل «بی بی» یادآور همان هیولای رمان فرانکشتاین مری شلی است. در رمان فرانکشتاین، عقل مستأصل غربی (دانشمندی به نام فرانکشتاین)، با رؤیای کشف راز حیات و به مدد تکنولوژی، هیولایی را ساخت که بعدها از شر شیطان دست ساختهی خویش، در حیرت بود که به کدام مأمنی پناه ببرد (شلی، مری، فرانکشتاین یا پرومته نوین، ترجمهی کاظم فیروزمند، تهران: نشرمرکز، ۱۴۰۲).
تروریسم فکلی و کراواتی قرن بیست و یکم به تعبیر فرهاد قنبری، مزوارانه و بر خلاف شمایل رایج آن، نه با ریش و دستار و ظاهر مذهبی که با کراوات اتوکشیده و ادکلن زده و حرف های به ظاهر حقوق بشری و صلح دوست و پاسیفیست مقابل دوربین ها جلوه گری میکند، و در میدان واقعیت رژیمی آپارتاید و کودک کش است که تا کنون چهل و یک هزار و ششصد کشته و نود و شش هزار زخمی را فقط در طول جنگ اخیر غزه در کارنامه ننگین نسل کشی خود ثبت نموده است. از این تعداد کشتار، بنابر آمارهای انتشار یافته هجده هزار نفر کودک، چهارده هزار نفر زن بودند، ده هزار کشته نیز زیر آوارها هستند.
🔸قرن بیست و یکم؛ دارای معنویت یا زمانهی نهیلیسم
قرن بیست و یکم قرنی است که مرحوم داریوش شایگان روزگاری خوش بینانه پیش بینی میکرد "یا دارای معنویت خواهد بود یا وجود نخواهد داشت"! (شایگان، ۱۳۷۶، ص۲۵۸)، اما اینک که نزدیک به ربع این قرن را گذراندهایم، یک نسل کشی بزک کرده و مدرن میبینیم، البته با ابزاری خطرناک تر و پیچیده تر و کشنده تر، گویی آن میمون خونخوار چماق به دست که فرشتگان با یادآوری گذشتهاش از سجده بر او اکراه داشتند، امروز چنان در تکنولوژی دست ساختهی خویش مسخ گشته است که نسبت به ودیعه روح الهی و عهد دیرینش دچار نسیان گشته است.
قرن بیست و یکم تا اینجای کار بیشتر در جهت بسط نیهیلیسم و تحقق پیش بینی فردریش نیچه در پیشگفتار کتاب «اراده قدرت» (۱۸۸۷) پیش رفته است، آنجا که مینویسد: "آنچه من روایت میکنم تاریخ دو قرن آینده است. من آن چیزی را توصیف میکنم که میآید، آنچه دیگر نمیتواند به نحو دیگر بیاید: ظهور نیهیلیسم" (نیچه، پیشگفتار اراده قدرت، ۱۳۸۴).
هرچند نیهیلیسم و ابزوردیسم همچنان که مصطفی ملکیان، فیلسوف و نویسنده معاصر در آثارشان متذکر شده اند اشتراک ها و اختلافهایی دارند. این دو نوع مکتب فلسفی در توصیف بی منطق بودن جهان و استیصال عقل از تحلیل پدیده های آن و نیز ضرورت خلق معنا و ارزشهای جدید مشترک هستند، اختلافشان در این است که نیهیلیسم حتی در خلق معنا نیز معتقد به یکسان بودند ارزش های خوب و بد و امتناع هرگونه ارزش-داوری است، اما در ابزوردیسم ارزشها و معانی خلق شده یکسان نیستند و می توان میان آنها داوری نمود. به عبارت دیگر گزاف بودن یا بی منطقی جهان (absurdity) را با بی معنا بودن جهان نباید اشتباه گرفت (ملکیان، تاریخ فلسفه غرب، ج۴، ص۶۲).
🔸صدای زن؛ ادعانامه ای علیه بازنمایی رایجِ تاریخِ مذّکرِ غرب
انتخاب صدای زن توسط گروه هنری بچه های بِن (بین اوشاخلاری) از میان بی شمار نسخهی آوازی هوش مصنوعی، ضمن توجه استاتیکی و زیبایی شناسانه به سوزناکی و سوگوارانه بودنش، ریشه در این هدف عقلایی داشت که مخاطب غیرمذهبی یا کمتر مذهبی نیز با جنایات رژیم آپارتایدی و تروریسم شوونیستی اسرائیل بیشتر آشنا شود. اما در نگاه فرامتنی نیز میتوان به شمایل کلیشهای و تحریف شدهی زن در فرهنگ و فلسفهی غرب نیز اشاره نمود.
از نظر لوس ایریگاری (فیلسوف پست مدرن فرانسوی) ایدهها و فلسفههای مختلف مصلحانه در تاریخ اندیشهی بشری از لیبرالیسم تا سوسیالیسم، همگی آنها، حتی فمنیسم برساختهی سلطهی مردسالارانه و در جهت بسط انقیاد مطلوب مردانگی در فره(بهمثابه هویتِ هنجارین انسان) و نگاه به عنصر زنانه به مثابه دیگری/متضاد مرد بوده است (ایریگاری، ۱۳۸۱، ص۵۰۰).
بچههای بِن در تهیه نماهنگ «مجلس تشییع شرف» حوایی می آفرینند که از جست و جوی مسیرهای تازه برای تحقق ارادهی آزاد زنانه و رهایی از سیطرهی فرهنگ مردسالار غربی باز نمیماند.
سلطهی مردسالارانه جالب است که حتی در تاریخ فلسفهی غرب نیز به وضوح دیده میشود، تاریخی که انتظار میرود به خاطر استفاده از روش تبیین عقلاتی پدیده ها از استیلای سوژهی مردانه در امان بوده باشد، اما در عمل چنین نبوده است و فیلسوفان زنانه نگر معتقدند که مفاهیم بنیادی در فلسفهی غرب جنسیت مند و مذکر هستند و سنت فلسفهی غربی بر پایۀ ثنویت فکری و دوگانه انگاری ها از جمله تقابل مرد و زن بنا شده است (نصر اصفهانی، ۱۳۹۶، ش۱، ص۱۵۰).
انتشار کتاب «عقل مذکر: مردانگی و زنانگی در فلسفۀ غرب» نوشتهی ژنویو لوید (فیلسوف استرالیایی و استاد دانشگاه نیو ساوت ولز) در سال ۱۹۸۴ میلادی یکی از نخستین گام های فیلسوفان زنانه نگر جهت بازخوانی انتقادی گفتمان فلسفی در غرب بود (لوید، ژنویو، عقل مذکر: مردانگی و زنانگی در فلسفۀ غرب، چاپ اول، تهران: نشرنی، ۱۳۸۰). از دههی نود میلادی، به تدریج تاریخ متخیّل و بازنمایی شده از فلسفه توسط چهره های آکادمیکی مانند لوس ایریگاری، مارتا نوسباوم (دکترای فلسفه از دانشگاه هاروارد)، و مری آلن وایت (استاد فلسفه، دانشگاه ایالتی کلیولند) مورد بازخوانی انتقادی قرار گرفت و به چالش کشیده شد. این بازخوانی های انتقادی در سه شیوهی کلان قابل تقسیم است: الف) بازخوانی استعاره ها و کاویدن عمق تأثیر و تأثر آنها از اندیشه ها/ بر اندیشه ها ب) بازخوانی ساختارشکنانه آثار فلاسفه ج) بازخوانی تاریخ فلسفه از چشم اندازی زنانه و تأکید بر اندیشههای همدلانه با فلاسفۀ بزرگ (نصر اصفهانی، ۱۳۹۶، ش۱، ص۱۵۲).
مجموعهی جدیدی که انتشارات دانشگاه آکسفورد با عنوان «تاریخ جدید فلسفه آکسفورد» منتشر کرد را نیز میتوان همانطور که داگ هاربنشرود، مورخ تاریخ اندیشه توصیف میکند، به مثابه انقلابی در نگاه ما به تاریخ فلسفه تعبیر نمود (Herbjørnsrud, Aeon, 23 November 2018). تحقیقات و ترجمه های انتقادی جدید در جهت بازخوانی انتقادی تاریخ فلسفه، نشان می دهد ما از همان دوران باستان زنانی داشته ایم که به تأملات فلسفی میپرداختند (پی یترا، رژی، زنان فیلسوف در یونان و روم باستان، ترجمهی عباس باقری، تهران: نشر فرزان روز، ۱۴۰۱). به عنوان نمونه حتی در خود واژهی فلسفه، اشارتی است ظریف به سوفیا به عنوان کهنهی معبد دلفی (پتیا) و کسی که در پاسخ سؤال مراجعان دربارهی داناترین مرد یونان، سقراط را که تا آن زمان برخلاف سوفسطائیان (اولین معلمان مزد بگیر)، کلاس و درسی نداشته است و او را تنها به جنگاوری و سلحشوری میشناختهاند تا دانشمندی، داناترین مرد یونان معرفی میکند. وقتی از سقراط می پرسند که آیا تو سوفیست (دانشمند) هستی، او فروتنانه خود را فیلوسوفیا (دوستدار سوفیا به عنوان مظهر دانش) می نامد (ملکیان، ۱۳۷۹، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۶). از طرفی دیوتیمای مانتینا (در حدود ۴۴۰ پیش از میلاد) را داریم که معلّم سقراط بوده است و مطالبی به نقل از او دربارهی اروس و فلسفهی عشق، در رسالهی «ضیافت» افلاطون آمده است. هر چند منابع تاریخی، وجودِ دیوتیما را به دلیل اینکه خارج از رسالهی «ضیافت» ذکری از او نرفته است انکار کردهاند، اما آلن وایت معتقد است او میتواند یک زن تاریخی با اندیشه ای مستقل باشد (Waithe,1987, pp. 83–116). همچنین از سال ۲۰۱۲ برخی از متون فلسفی که زنان پیرو فیثاغورث نوشته بودند به انگلیسی ترجمه گردید و به تازگی نیز کتاب «Pythagorean Women» کاترینا پلو (استاد فلسفه دانشگاه ژنو) که سال ۲۰۲۲ توسط انتشارات کمبریج منتشر شده بود، با عنوان «زنان فیثاغورثی: رسالههای زنان در تاریخ فلسفه» به فارسی ترجمه و توسط انتشارات جمهوری وارد بازار نشر شد. این کتاب نشان میدهد علی رغم باورهای زن ستیزانه منسوب به فیثاغورث، او از میان زنان نیز شاگردان و پیروانی داشته است که حتی دست به تألیف آثار فلسفی زدهاند (ر.ک: پلو، کاترینا، زنان فیثاغورثی: رسالههای زنان در تاریخ فلسفه، ترجمهی زهره محمدی یگانه، تهران: جمهوری، ۱۴۰۳). حتی پیشتر از فلاسفهی زن یونانی، در هند زنی به نام واچاکناوی را داریم که در حدود سالهای ۵۰۰ تا ۸۰۰ قبل از مسیح میزیست و یکی از بزرگترین فلاسفهی هند بود و تأثیر بهسزایی در فلسفهی طبیعی از خود به جا گذاشته است. اطلاعات ما دربارهی واچاکناوی از فصل سوم قدیمیترین نسخهی اوپانیشاد برگرفته شده است (Herbjørnsrud, Aeon, 23 November 2018). متأسفانه تحت سلطهی انگاره های مردسالار در فلسفه، ده ها قرن آثار و شخصیت های فلسفی زن در سنت فلسفی و گفتمان روشنفکری غرب، بی ارزش یا خیالی انگاشته می شدند.
مری آلن وایت در دورهی چهار جلدی، «تاریخ زنان فیلسوف»، از حدود ۶۰ فیلسوف زن نام میبرد و معرفی آثارشان می پردازد. این بازنمایی مردانه از فلسفه در غرب حتی تا دوران معاصر نیز تداوم داشته است. به عنوان نمونه مری ولستون کرافت (۱۷۵۹-۱۷۹۷)، مادر مری شلی -نویسندهی رمان «فرانکشتاین»-، در اواخر قرن هجدهم کتابی با عنوان «احقاق حقوق زنان» نوشته است.
در جلد چهارم کتاب «تاریخ زنان فیلسوف» با عنوان فرعی «زنان فیلسوف معاصر از ۱۹۰۰ میلادی تا امروز» ، که در ایران با عنوان «تاریخ زنان فیلسوف معاصر» از سوی انتشارات کرگدن نشر یافته است، نام لو آندریاس سالومه (معشوق معروف نیچه) را می بینیم که در بازنمایی رایج مردانه از تاریخ فلسفه در غرب، غالبا از او به عنوان زنی اغواگر یاد میشود. سالومه زنی شرقی با اصالت روس بود، که با رد عشق فردریش نیچه، احتمالا یکی از عوامل پریشان حالی و نهایتا جنون فیلسوف شهیر آلمانی در ده سال واپسین عمرش می باشد. کتاب آلن وایت اطلاعات تازه ای دربارهی آثار فلسفی سالومه و رویکرد منحصر به فردش به فلسفه به دست میدهد. این زن روسی نه تنها نیچه، بلکه حلقهای از روشنفکران و ادیبان و فیلسوفان قرن نوزدهم آلمان همچون نیچه، ریلکه، فروید را شیفتهی زیبایی و حکمت خود ساخته بود (ر.ک: آلن وایت، مری، تاریخ زنان فیلسوف معاصر، ترجمهی مریم نصر اصفهانی، تهران: کرگدن، ۱۴۰۱)، همچون «نظام»، دختر زیبا و دانای شیخ ابی شجاع بن رستم اصفهانی که ابن عربی -پدر فلسفهی عرفانی اسلام- او را در سفر مکه در سال ۵۹۸ ق در مجلس درسی دیدار نمود، و این دیدار الهام بخش او در خلق منظومۀ عرفانی «ترجمان الأشواق» گردید (ابن عربی، ۱۴۲۵، ص۲۱).
🔸آنتیگونۀ غزه علیه کِرِئون اسرائیلی
«مجلس تشییع شرف» به بنیامین «بی بی» نتانیاهو تقدیم شده است، به همین روی نگارنده امیدوار است این نماهنگ در فضای مجازی چندان بازنشر شود که در نهایت برسد به دست این جنایتکار بین المللی و لویاتان قرن بیست و یکم و کرئون اسرائیلی تا شاید آوای آنتیگونۀ غزه در گوش سنگینش طنین انداز شود، آنتیگونه ای که برخلاف سلف اساطیری خود، به جای تراژدی، نمایشگر یک نمایش ابزورد گشته است. آنتیگونۀ غزه در نماهنگ «مجلس تشییع شرف»، به جای مویه کردن و سوگواری بر نعش برادرش و شورشی تک نفره در برابر استبداد مردانهی کِرِئون -بخوانید نتانیاهو- و محکوم شدن به زنده به گوری، بر تمامیت تاریخِ بازنمایی شدهی غرب و انکار سوژه بودگی زنانه اش پوزخند می زند و با نمایشی از انفجارها و انهدام ها و ویران سازیها و کشتارهای بیرحمانه زنان و کودکان غزه، ادعای دروغین آزادی و دموکراسی و پوچی عقل مذّکر غربی را یادآور میشود و به خود و تحقق ارادهی آزادش مینگرد که تاریخی نوین را رقم خواهد زد، تاریخی که مقابل چشمان اوست و در آن دیگر کسی در استقبال از دستهای خونی امثال نتانیاهو، دست نخواهد زد و دیگر صدای فلش دوربینها برای مستکبران برنخواهد خاست.
📚منابع و مأخذ
۱. ابن عربی، محی الدین بن علی (۱۴۲۵ق)، دیوان ترجمان الأشواق، بیروت: دارالمعرفة.
۲. آلن وایت، مری (۱۴۰۱ش)، تاریخ زنان فیلسوف معاصر، ترجمهی مریم نصر اصفهانی، تهران: کرگدن.
۳. ایریگاری، لوس (۱۳۸۱ش)، آن اندام جنسی که یک اندام نیست، ترجمهی نیکو سرخوش و افشین جهاندیده، تهران: شر نی.
۴. پلو، کاترینا (۱۴۰۳ش)، زنان فیثاغورثی: رسالههای زنان در تاریخ فلسفه، ترجمهی زهره محمدی یگانه، تهران: جمهوری.
۵ پی یترا، رژی (۱۴۰۱ش)، زنان فیلسوف در یونان و روم باستان، ترجمهی عباس باقری، تهران: نشر فرزان روز.
۶. شایگان، داریوش (۱۳۷۶ش)، زیر آسمانهای جهان، ترجمهی نازی عظیما، چاپ دوم، تهران: نشر فرزان روز.
۷. شلی، مری (۱۴۰۲ش)، فرانکشتاین یا پرومته نوین، ترجمهی کاظم فیروزمند، تهران: نشرمرکز.
۸. لوید، ژنویو (۱۳۸۰ش)، عقل مذکر: مردانگی و زنانگی در فلسفۀ غرب، چاپ اول، تهران: نشرنی.
۹. ملکیان، مصطفی (۱۳۷۹ش)، تاریخ فلسفه غرب، بی جا: پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
۱۰. نصر اصفهانی، مریم (۱۳۹۶ش)، "ورود زنان فیلسوف از حاشیه به مرکز؛ تأملی بر راهبردهای زنانه نگرِ بازخوانیِ تاریخ فلسفه غرب"، پژوهشنامه زنان، سال هشتم، شمارهی ۱(پیاپی ۱۹)، صص۱۴۳-۱۶۸.
۱۱. نیچه، فردریش (۱۳۸۴ش)، اراده قدرت، چاپ اول، تهران: جامی.
12. Dag Herbjørnsrud (23 November 2018). First women of philosophy. Aeon: www. aeon.co
13. Waithe, Mary Ellen (1987). "Diotima of Mantinea". In Waithe, Mary Ellen (ed.). A History of Women Philosophers: Volume I: Ancient Women Philosophers, 600 BC–500 AD. Dordrecht: Martinus Nijhoff. pp. 83–116.
#بیژن_عبدالکریمی
#مجلس_تشییع_شرف
#یوسف_شیخی
#بچههای_بن