عبارات

نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی در عرصۀ فرهنگ و اندیشه

عبارات

نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی در عرصۀ فرهنگ و اندیشه

عبارات

«عبارتُنا شَتّى و حُسنُک واحد»

عبارات؛ مجموعه نوشتارها و گفتارهای یوسف شیخی (مدرس فلسفه و کلام، نویسنده، شاعر، منتقد و دین پژوه)، در عرصۀ فرهنگ و اندیشه.

نویسندگان

-"هنگامی که آدم روز رو شروع می‌کنه ، نباید دستگاه همایون بشنوه!" (بخش‌هایی از گفتگوی استاد شجریان با هرمز شجاعی‌مهر در برنامه نوروزی سال ۱۳۷۳ خورشیدی)
-"نباید فراموش کنیم که موسیقی به انسان اندیشیدن می‌دهد. من موسیقی‌ای را دنبال کردم که اندیشیدن به انسان‌ها بدهد. آن موسیقی‌ای را که خواسته باشد برای لحظه‌ای فقط انسان خوشش بیاید یا حال کند، از آن دیدگاه من [موسیقی را] دنبال نمی‌کنم. من موسیقی را از دیدگاهی دنبال می‌کنم که اندیشیدن به مردم بدهد. و… لحظه‌ای از خودش بیرون بیاید و فکر کند… زیرا انسان در فکر کردن ساخته می‌شود، در اندیشیدن راه کمال را طی می‌کند" (مصاحبه با محمدرضا شجریان).

شخصا از سکوت شب، موسیقی طبیعت مثل خش خش شب هنگام برگ های درختان، صدای باد، صدای جوی آب، صدای پرندگان و حیوانات که به نظر من همه همچون اذکاری آسمانی هستند را بیشتر دوست می‌دارم و آرامش عمیق تری را از شنیدن آنها به دست می‌آورم تا موسیقی‌ها و آواهای دست ساخته‌ی بشر. اتفاقا هر چه سازها و آلات موسیقی هم با روح و تن نوازنده و طبیعت ارتباط بیشتری یابند، زنده‌تر و دلنشین تر هستند تا سازها و آلات تکنولوژیک و برقی و موسیقی‌های الکترونیک که جز مواردی نادر همچون سبک نیو ایج، عموما خالق حس و حالی پر از تنش و تشویش و اضطراب می‌باشند، چیزی که به تأسی از نیچه تبلوری از روح دیونوزوسی موسیقی می‌نامم.
نقل قول‌های ابتدای این یادداشت از استاد شجریان در مورد شنیدن انواع موسیقی در ساعات مختلف شبانه‌روز یا موسیقی را به مثابه نوعی از اندیشه ورزی برشمردن، به نظر می‌رسد ریشه در نگاهی آپولونی و سلوکی عقلانی در موسیقی دارد.


این توصیه‌های کارشناسانه و معقول هرچند برای برنامه‌سازان رادیویی و تلویزیونی بسیار مناسب است، اما توصیه‌ی آن برای عموم افراد شاید چندان محملی نداشته باشد. در نگاه آپولونی که موسیقی را اثرگذار و مخاطب را اثرپذیر می‌داند، توجه به عنصر زمان و مکان نیز به منظور اثرگذاری منطقی و هوشیارانه و عقلانی در مخاطب می‌باشد. 
در مقابل نگاه آپولونی، نگاه دیونوزوسی را داریم که هنر را امری شخصی و ذوقی و غیرعقلانی و مبتنی بر حالات روحی و روانی آدمی می‌داند و بر این باور است که این احوالات درونی است که آدمی را به سمت و سوی نوع خاصی از موسیقی سوق می‌دهد. 
امانوئل کانت در کتاب <نقد قوه‌ی حکم> داوری زیباشناختی را امری ذوقی و سلیقه‌ای می‌داند که البته سخن سنجیده و درستی است و مبتنی است بر انقلاب کپرنیکی او در معرفت شناسی و تأکید بر محدودیت شناختی ذهن آدمی. 
فرانتس شوبرت (۱۸۲۸-۱۷۹۷) نیز که از نوابغ موسیقی کلاسیک بود، با تذکار به ماهیت غیرعقلانی و دیونوزوسی موسیقی می‌گوید: «هر وقت خواستم از عشق قطعه‌ای بسرایم، تصنیفم حزن‌انگیز شد! و هر وقت آمدم از حزن بگویم، اثری عاشقانه خلق کردم!». از منظر شوبرت همه‌ی موسیقی‌ها ماهیتی ملانکولیک (غمگین) دارند.
نکته‌ی دیگر اینکه آدمی اگر در تمام طول شبانه‌روز بخواهد موسیقی گوش دهد، مطمئنا اگر اعصاب و روان درست و سالمی هم داشته باشد نهایتا مجنون و سودایی می‌شود. اتفاقی که امروز با همه گیر شدن موسیقی از طریق تکنولوژی های ارتباطی تحقق یافته است. 
نیچه در کتاب «زایش تراژدی از روح موسیقی» که از آثار دوره‌ی اول فکری اوست،  قوای دیونوزوسی (جنون و ناهشیار و امر غیرعقلانی) را بنیاد و شالوده‌ی همه‌ی آفرینشگری ها می‌دانست که با ظهور سقراط و سایه افکندن قوای آپولونی (امر منطقی و اعتدال و هوشیاری) به حاشیه رفته و سرانجام موجبات انحطاط اروپا را فراهم ساخته است. او در این کتاب امیدوار است و پیش بینی می‌کند که در آینده با زایش مجدد و بازآفرینی روح آزاد و همه گیر شدن موسیقی دیونیزوسی مواجه شویم، پیش بینی که امروز محقق شده است.
پیش بینی نیچه امروز به واقعیت بدل شده است و روح دیونوزوسی حاکم بر موسیقی امروز دنیا حتی موسیقی اصیل را نیز تحت تأثیر قرار داده است. 
تمام ویژگی‌های ممتاز زنده یاد شجریان، از جمله مناسب خوانی، وسواس در درست خوانی، توجه به استاتیک آواز و استفاده به اندازه و متنوع از تحریر، و فضاسازی در خوانندگی، همه ذیل نگاه آپولونی او به موسیقی قابل فهم است، به طوری که شجریان حتی در تکوین سبک خاص خویش به نسبت آواز با خوش‌نویسی و به طور خاص نستعلیق که هنری مبتنی بر خرد ایرانی است، توجهی ویژه داشته است و در جلسه‌ی مؤسسه شهر کتاب درباره‌ی سعدی این موضوع را مورد توجه قرار دادند.

بی اغراق و با هر سلیقه و نگاه موسیقایی می‌توان اذعان نمود که خدمات یک تنه‌ی استاد محمدرضا شجریان به فرهنگ ایرانی-اسلامی از همه‌ی وزرای فرهنگ و ارشاد و نهادهای فرهنگی دولتی با بودجه‌های کلان و میلیاردی، بیشتر بود. از طرفی آشنایی عمیق ایشان با قرآن و سنت ایرانی-اسلامی، هنر خوشنویسی و دانش ادبی و موسیقایی و وسواس خاصی که در انتخاب شعر داشتند، و همچنین شخصیت معنوی ایشان به ویژه در آثار دوره‌ی جوانی و میانسالی، جایگاهی بی بدیل و پرناشدنی در فرهنگ ایرانی برای ایشان به مثابه سرمایه فرهنگی فراهم ساخته است. زنده یاد شجریان می‌تواند مثال بارزی برای هنرمند و هنر نامیرا باشد، اما نامیرایی لزوما به معنای دوام نسلی و سبکی او در فرزندان و خانواده‌ی شجریان نیست. 
ضمن احترام به آثار جاودانه ای که استاد کیخسرو پورناظری در عرصه‌ی موسیقی نژاده و اصیل ایران خلق کرده‌اند و حق بزرگی که بر  فرهنگ و هنر ایرانی دارند، واقعیت این است که همایون شجریان، راه متفاوتی از راه پدر را برگزیده است و یا بهتر است بگوییم دچار روح دیونوزوسی موسیقی گشته است. بنابراین توصیف استاد پورناظری از همایون در جلسه‌ی امضای قرارداد آلبوم «ش م س» با بانک صادرات، به عنوان "فرزند خلف پدر"، به دلایل مختلفی که در پی خواهد آمد تعارفی توخالی و قضاوتی مخدوش به نظر می‌رسد. همایون امروز در نگاه و سلوک موسیقایی اش به هیچ عنوان فرزند خلف پدر نیست. او به انحاء مختلف چه در بی توجهی اش نسبت به حفظ جایگاه آواز در موسیقی اصیل -جز آثار اولیه- و رفتن به سمت تیتراژخوانی و تصنیف و ترانه خوانی و ارائه‌ی نوعی موسیقیِ پسندِ بازار، چه در پایین آوردن سطح یک کلاسیک خوان با حراج کردن سرمایه‌ی موسیقی اصیل برای تبلیغ فروشگاه‌های تجاری مثل ایران مال یا بانک صادرات، و چه در طرح حواشی زندگی خصوصی در فضای عمومی، و برخی دیگر از رفتارها و مصاحبه‌ها و شمایل به اصطلاح امروزی و بازار پسند، نشان داده است که اساسا اعتقادی به راه و رسم و سلوک آپولونی پدر ندارد و بیشتر در پی ارائه‌ی موسیقی ای پاپیولار و عوام پسند است البته با حفظ ظاهری از موسیقی اصیل. موارد برشمرده شده در مورد همایون، خط قرمزهایی بود که دوری از آنها در طول بیش از نیم قرن تولید کار هنری، یکی از عوامل ماندگاری شمایل رشک برانگیز و شاید تکرار ناشدنی شخصیتی همچون زنده یاد محمدرضا شجریان به شمار می‌آید.
شواهد امر حاکی از آن است که همایون، نگاه و سلوک آپولونی پدر را وانهاده و به تعبیر نیچه ای روح دیونوزوسی موسیقی در او حلول کرده است. او با اعتبار و سرمایه‌ی سلوک عقلانی پدر وارد بازاری گشته است که هر سرمایه‌گذاری در آن از هم اکنون مغبون و شکست خورده می‌نماید، چرا که بنیان آن بر سرمایه سوزی است. در بازار موسیقی اگر سودی باشد با درویش خرسند است، و نکته‌ی پارادوکسیکال ماجرا آن است که اساسا درویش خرسند را با اهل بازار کاری نیست.

 

#سلوک_آپولونی
#بازار_دیونوزوسی
#فردیش_نیچه
#همایون_شجریان 
#محمدرضا_شجریان
#یوسف_شیخی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳/۰۷/۰۵
یوسف شیخی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی